خطر حمله موشکى و هوایى دشمن همچنان رو به فزونى است،
بنابراین از گروه پرستاران خواسته مىشود تا وسایل کار خود را به زیر راه پله طبقه اول انتقال دهند و همانجا مستقر شوند تا اگر انفجارى در محوطه رخ داد، حداقلِ تلفات را داشته باشد. ما هم دستگاهها و سایر لوازم را به زیر راه پله انتقال مىدهیم و در آنجا مستقر مىشویم.
اکنون در جوار اتاق امام هستیم و فاصله ما با او فقط یک دیوار بیست سانتىمترى است. بچه ها گاهى به مزاح مىگویند: اى کاش حداقل آقا قبول مىکردند که به زیر راه پله بیایند تا از گزند احتمالى انفجار بمب و موشک در امان باشند و ما نیز از دیدار همیشگى ایشان بهرهمند شویم!
در دومین شب استقرار خود در زیر راه پله حدود ساعت دوازده شب صداى آژیر خطر به گوش مىرسد، تهران منتظر یک حمله موشکى یا هوایى مىباشد. پس از دقایقى صداى انفجار مهیبى همه جا را به لرزه درمى آورد، آنقدر قوى که احساس مىکنیم موشک باید به محله جماران اصابت کرده باشد!
با توجه به آمادگى قبلى که داریم ترس و اضطراب شدیدى وجودمان را فرا مىگیرد. چشممان به دستگاه مانیتور است. هر لحظه انتظار ایجاد یک مشکل قلبى به خاطر این صداى مهیب و وحشتناک براى امام داریم. پس از لحظاتى با کمال تعجب و ناباورى هیچگونه نشانى از ضربان غیرعادى قلب یا حتى زیاد شدن آن را نمىبینیم. عدد 59 در دقیقه به همان حال باقى است و حتى به اندازه یک ضربان هم اضافه نمى شود. گویا اصلاً خبرى نشده و حادثهاى در دل خلوت این شب رخ نداده است.
امام آرام و مطمئن در رختخواب خود آرمیدهاند و ذرهاى ترس بر وجودشان راه پیدا نمىکند. حتى به اندازه یک ضربان!!...
از عجایب روزگار است که ما شاهد آنیم! ایشان که براى کوچکترین صداى مزاحمى مانند راه رفتن، کشیده شدن صندلى کف اتاق، صداى شیر آب و... به ما تذکر مىدهند، اینک در سکوت این شب، صداى مهیب انفجار موشک برایشان به اندازه صداى بال یک پشه هم به حساب نمىآید!
شجاعت بى نظیر، بىاعتنایى به دنیا، رعایت حقوق انسانها، نظم و برنامه، رعایت حق خانواده و همسر، کار زیاد و استراحت کم، عبادات طولانى و به موقع و صرفهجویى در امور مختلف و... چیزهایى است که به عیان مىبینیم و با همه وجود شاهدیم.
منبع: گوهرى در دستهاى لرزان، حشمتاللّه رنجبر، معاونت پژوهشى مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(س)، 1384، ص 27
.
انتهای پیام /*