در دوران موشک باران تهران، پس از اینکه اصرار برخی پزشکان اعضای دفتر که به امام ترک خانه و رفتن به جای امن را پیشنهاد می کردند به جایی نرسید، مرحوم حاج احمد آقا وارد اتاق امام شد.
امام در حالیکه بسیار عصبانی بودند و در اتاق قدم می زدند، تا احمد آقا را دیدند فرمودند: من از اینجا تکان نمی خورم. من چگونه از پناهگاه استفاده کنم در حالی که همسایة من به خاطر من خانه اش ویران شود و... پاسدار محافظ من تکه تکه شود؟ اصلاً این آقایان مرا چگونه شناخته اند من از اصرارها و پیغامهای این و آن خسته شده ام. آخر مگر می توانم به پناهگاه بروم.
و بعد از اندکی آرام تر شدند و گفتند: من به همه گفته ام که اینجا را ترک کنید و هر جا می خواهید، بروید. آخر من تکلیفم با بقیه فرق می کند.
منبع: چندحکایت از روح الله، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ص26
.
انتهای پیام /*