قرار بود اعضای کانون نویسندگان ایران برای دیدار با امام به محل اقامتشان بروند. آن روزها دیدارها در مدرسه علوی انجام می شد. سیمین دانشور هم از اعضای این کانون بود که برای ملاقات رفته بود.
امام در طول پانزده سالی که در نجف اشرف مشرف بودند هر شب به زیارت مولا امیرالمؤمنین(ع) می رفتند.
از امام بارها شنیده میشد که علم اخلاق سرآغاز تمام علوم است.
امام در مسائل علمی روی یک تیزبینی و استقامت فکر مستقلاً به عمق آن میرسیدند.
من در محضر مرحوم آیتالله بروجردی بودم که نمایندهای از طرف دولت به حضور ایشان رسید .
امام فرمودند: تو جوانى و لازمۀ جوانى صرف نظر از ایمان و عقیده این است که آماده باشید براى پیکار و مبارزه
در پاریس که بودیم یک روز از آلمان و انگلستان عدۀ زیادى آمده بودند.
ما براى حل این مشکل به چاره جویى افتادیم و مطلب را به مسئولین بالاتر اطلاع دادیم.
امام حتی در برخورد با شاگردان و کسانی که از نظر موقعیت علمی و اجتماعی بسیار پایین بودند تواضع داشتند.
من پیراهنى از امام دیدم که به ایشان گفتم خوب است بدهیم روزنامهها عکس این پیراهن را چاپ کنند
شهید مظلوم بهشتى زنگ زدند که براى تشریففرمایى امام از پاریس به تهران، مقدماتى تهیه دیدهایم
حضرت امام، بر مبناى تعهد و بنا به اعتقاد اسلامى، کوشش مىکردندهمان را عمل کنند که مىفرمودند
زمانی که رژیم پهلوی میخواست مجلس مؤسسان را تأسیس کند به یک روحانی برای حضور در این مجلس نیاز داشت.
من هیچ وقت موقع خداحافظی قدرت ایستادن توی حیاط و دیدن خداحافظی خواهرهایم را با امام نداشتم،
امام متوجه شدند که من بشدت و بلند بلند گریه می کنم.
حضرت امام بی اندازه مقید بودند که ملت ایران و همه مسلمین با فکر، مدارج ترقی را طی کرده و احتیاج به خارج نداشته باشند.
درک و احساس حالت حضور قلب امام در نماز جالب و آموزنده بود.
اولین برخورد خصوصی من با امام روزی بود که سنم در حدود نوزده سال یا بیست سال بود.
یک روز در نجف به امام عرض کردم شنیده ام شما فرموده اید طلبه های قم نباید بیایند به نجف.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.