من پیراهنى از امام دیدم که به ایشان گفتم خوب است بدهیم روزنامهها
عکس این پیراهن را چاپ کنند؛ این پیراهن ظاهراً آستینش کوتاه بوده، مادرم
هم خواسته بود که حرام نشود و در ضمن تکه لباس را هم از بین نبرند، لذا
تکهاى از وسط بازوى آستین را بریده بودند بعد یک تکه، تقریباً چهار
انگشت بهجایش دوخته بودند، اما نه رنگش رنگ آن پارچه بود و نه جنسش.
لباس نو بود و سفید تترون اما آن پارچه چلوار بود و طبیعتاً رنگ چلوار هم با
تترون فرق دارد. یکى دو تکه از وسط دوخته بودند و خیلى ناهماهنگ بود.
من وقتى نگاه کردم به امام گفتم بدهید عکسش را در روزنامه بیندازند که
ببینند لباس شما چهجور لباسى است. آقا گفتند: نه هیچ عیبى ندارد. گفتم: من
که نمىگویم عیبى دارد. ولى خوب، یک خرده ناهماهنگ است. گفتند: نه،
خیلى خوب است دست به آن نزن بگذار باشد، خیلى خوب است.
منبع: آیینه حسن، ص174
.
انتهای پیام /*