تواضع مبدأش علم بالله و علم به نفس است، و غایتش خدا است یا کرامت خدا، و نتیجه و ثمره اش کمال نفسانی است. [درحالی که] تملّق، مبدأش شرک و جهل است، و غایتش نفس است، و ثمره اش خفّت و خواری و نقص و عار است.
از دیدگاه امام(س) اولین قدم در تهذیب و تزکیه نفس، خروج از انانیت است؛ زیرا وقتی که انسان منیت را از خود حذف کند، راه رسیدن به حقیقت را باز کرده است و به همین دلیل امام از کسی که پا از مرتبه انسانیت فراتر گذاشته باشد، تغبیر به: «بر بال فرشتگان قدم نهادن» نموده اند که ما آن را تقوا می خوانیم.
حمایت گسترده علما و روحانیون از مرجعیت امام خمینی(س) و صدور بیانیه های متعدد به ویژه در مرداد ماه سال های ۴۲ و ۴۳ رویداد بی سابقه ای در تاریخ مرجعیت بود.
از نظر امام، اعتراف به اشتباه، نه تنها نقص بهشمار نمیرود؛ بلکه یک ارزش است و جلوهای از صداقتِ سیاستمدار نسبت به خودش و در رابطۀ با دیگران.
صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد است و از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است که دست ما کوتاه از نیْل به برکات آن است؛ آن کتابی است الهی که از سرچشمه نور اللَّه نشأت گرفته و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیم الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی می آموزد. کتاب شریفی است که سبک بیان معارف الهیه اصحاب معرفت را چون سبک قرآن کریم بدون تکلف الفاظ در شیوه دعا و مناجات برای تشنگان معارف الهیه بیان می کند.
مقوله شادی در متون دینی اسلام مطرح شده است به این معنا که هم قرآن و هم روایات معصومان به اهمیت آن تذکر داده اند.
امام در روز 5 آبان ماه سال 1363 نامه ای خطاب به خانم فاطمه طباطبایی، عروسشان نوشتند و ضمن نصایحی چند، کتاب «آداب الصلاه» را نیز به ایشان اهدا کردند.
امام خمینی(ره) پیش از آن که سیاستمدار، بنیان گذار و رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، فقیه، فیلسوف، عارف و استاد اخلاق بود. نوشته حاضر نیز قطره ای است از دریای پربار سفارش های اخلاقی و تربیتی آن شخصیت فرهیخته و خودساخته که بخش هفتم آن تقدیم خوانندگان گردید و اکنون بخش هشتم پیش روی شما خواننده گرامی قرار دارد، امید است اندرزها و آموزه های این عالم عامل سودمند افتد.
میان اخلاق و فطرت رابطه ای دوسویه برقرار است. هم اخلاق در فطرت مؤثر می باشد و هم فطرت در اخلاق. ولی همۀ این رابطه ها را نمی توان در مقولۀ هماهنگی فطرت و اخلاق جای داد. در این جا به بررسی آن دسته از روابط میان فطرت و اخلاق می پردازیم که حاکی از هماهنگی میان این دو است و در مورد سایر رابطه ها به ذکر نام و توضیح مختصر آن ها اکتفا می کنیم.
به طور کلی، می توان انواع روابط میان اخلاق و فطرت را در چهار مقولۀ: رابطۀ هستی شناختی، رابطۀ معرفت شناختی و منطقی، رابطۀ ارزش شناختی و رابطۀ انطباق و سازگاری قرار داد.
کسی که دانست خدا هست باید بکوشد در مسیری گام نهد تا سرانجام به خدا برسد و او را در مکاشفه ای عرفانی شهود نماید و همۀ هستی را تجلّی فعل و وصف و ذات او ببیند. البته اگر او به همان دانستن نخستین بسنده کند، چونان کسی خواهد بود که معنای شیرینی را تصور می کند اما آن را نمی چشد.
هر فرهنگ و اندیشه ای، زبان شعر را برمی گزیند تا خود را در آن پنهان کند و از طریق شعر، اندیشۀ خود را به دیگران منتقل نماید. در حقیقت، شعر و لطافت شعور، ودیعه ای الهی است و آنچه در اسلام منع شده است، انحراف در کاربرد این ودیعه می باشد؛ اما شعرِ دارای تعهد و موضع صحیح، ستوده شده است.
از دیدگاه عارفان مسلمان اضطراب و نا آرامی انسان، در واقع درد و رنج جدایی از حق و اشتیاق و شوق او به ذات حق، حرکت به سوی او و نزدیک شدن به اوست و انسان تا زمانی که به قرب ذات حق نرسد، این نگرانی او هم از بین نمی رود، بدین ترتیب دائماً ناآرام است و حتی اگر خود را به چیزی هم سرگرم کند، این مشغله زودگذر و موقت است و اضطراب او را بر طرف نمی کند. همّ و غمّ انسان، رسیدن به خداست و تنها با یاد او، آرامش می یابد.
حضرت امام مانند بزرگان دیگر، حقیقت محبت را از امور وجدانی و ذوقی می دانند که دریافت حقیقت آن، نه با «بصر» ممکن است و نه با «نظر». ایشان بر این عقیده اند که محبت قابل تعریف نیست؛ از این روی در آثار ایشان برای محبت، حدی منطقی یا تعریفی خاص ذکر نشده است. با این حال، در جای جای کتب و رسایل ایشان به توصیف هایی برمی خوریم که باید آن را تعریف محبت به خواص و آثار آن نامید.