حجت الاسلام حسن پویا: امام خمینی(ره) پیش از آنکه سیاستمدار، بنیانگذار و رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، فقیه، فیلسوف، عارف و استاد اخلاق بود. نوشته حاضر نیز قطرهای است از دریای پربار سفارشهای اخلاقی و تربیتی آن شخصیت فرهیخته و خودساخته که بخش هفتم آن تقدیم خوانندگان گردید و اکنون بخش هشتم پیشروی شما خواننده گرامی قرار دارد، امید است اندرزها و آموزههای این عالم عامل سودمند افتد.
یاد خدا
آنچه مایه نجات انسانها و آرامش قلوب است وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمی خدای تعالی حاصل شود. آنان که درصدد برتریها به هر نحو هستند چه برتری در علوم ـ حتی الهی آن ـ یا در قدرت و شهرت و ثروت، کوشش در افزایش رنج خود میکنند. وارستگان از قیود مادی که خود را از این دام ابلیس تا حدودی نجات دادهاند، در همین دنیا در سعادت و بهشت رحمتند. (صحیفه امام، ج 18، ص 510 ـ 511)
خداوند در قرآن کریم در سوره رعد آیه 28 میفرماید: ألا بِذِکْرِ الله تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ؛ هان ای مردم بدانید که یاد خدا به قلبها اطمینان میبخشد. در دیدگاه عارفانه امام خمینی توجه به یاد خدا از جایگاه بلندی برخوردار است، چرا که خود زمینه بسیاری از امور نیکو را فراهم میسازد و موجب ترک بسیاری از گناهان میشود، و انسان را از غفلت دور میکند.
توجه به او را از یاد نبرید. توجه به او منشأ همه خیرات است، برای دنیای شما، برای آخرت شما. به ذکر خدا مطمئن میشود قلبها: أَلا بِذِکْرِ الله تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، قلبها اگر بخواهد مطمئن باشد، که بهترین نعمت این است که انسان مطمئن باشد الآن شما اینجا نشستهاید، نه شما از من میترسید، نه من از شما، برادریم همه، این «اطمینان» است. (صحیفه امام، ج 10، ص 155)
در طول زندگی برای انسان حالت نامساعدی پدید میآید که موجب اضطراب و نگرانی میشود و در دل افراد تزلزل ایجاد میکند به ویژه آنگاه که در شرایط سخت و دشوار قرار میگیرد و توان خویش را از دست میدهد، تنها اتکای او به خداوند عالم است زیرا او را پشتیبان و ناظر بر امور خویش میبیند. آنچه انبیای الهی را در کار سخت رسالتشان یاری میکرد و هرگز احساس خستگی به آنان دست نمیداد یاد خدا بود.
کمال انسان در رسیدن به بالاترین مرتبه است که گاه انسان تصور میکند هرچه مقامات دنیوی بالاتری داشته باشد سعادتمندتر است، در حالی که هر چه دست مییابد باز آرامش پیدا نمیکند.
اگر تمام عالم را، تمام این کهکشانها و تمام این سیّارات و ثوابت و هر چه هست در تحت سلطه یک نفر بیاید، باز قانع نمیشود، برای اینکه اینها کمال مطلق نیست. تا نرسد به آنجایی که اتصال به دریای کمال مطلق پیدا بکند و فانی در آنجا بشود، برایش اطمینان حاصل نمیشود. ألا بِذِکرِ الله تَطمَئِنُّ القُلُوبُ. (صحیفه امام، ج 14، ص 206)
مقام طمأنینه، جایگاه آرامش و آسایش واقعی بشر است و سیریناپذیری انسان نیز به همین جهت است که به آرامش نرسیده است ولکن چون راه را گم کرده، هر روز مقام دیگری را جستجو میکند.
سادهزیستی
اگر بخواهید بیخوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاحهای پیشرفته آنان و شیاطین و توطئههای آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمتهای بزرگ برای ملتهای خود کردهاند اکثر ساده زیست و بیعلاقه به زخارف دنیا بودهاند. آنها که اسیر هواهای پست نفسانی و حیوانی بوده و هستند برای حفظ یا رسیدن به آن تن به هر ذلت و خواری میدهند. (صحیفه امام، ج 18، ص 471)
یکی از توصیههای دینی ما سادهزیستی و زهد در دنیاست، زیرا هر چه انسان توجه بیشتری به زندگی مادی بکند، علایق و وابستگیهای او بیشتر میشود.
در زندگی انبیا و اولیای دین از برجستهترین خصلتهای آنان سادهزیستی و بیتوجهی به دنیاست. آنچه در زندگی پیامبر اسلام(ص) بیان شده، همه حکایت از عدم علاقه ایشان به دنیا و آنچه از زینت و زیور دنیا محسوب میشود، میباشد. قناعت به کمترین متاع دنیا، همراهی با بیچارگان و پابرهنگان، همغذایی با کلبهنشینان تهیدست، دستگیری از گرفتاران، بهرهمندی از حداقل لوازم زندگی، کم مؤونه بودن در ارتباط با مردم، حضور دایمی در کنار تهیدستان و همراهی و همدلی با آنان، برخی از خصلتهای انبیا است.
قرآن کریم در موارد متعددی از عدم اجر و مزدخواهی پیامبران یاد میکند زیرا آنان هیچ دلبستگی به دنیا نداشتند و خویشتن را همواره بینیاز از زخارف دنیا میدیدند. انسان تا از زندگی مادی دلکنده نشود، نمیتواند به معنای واقعی کلمه، دلبسته به خداوند و آموزههای الهی باشد.
امام خمینی درباره رسیدن به میهمانی خداوند در ماه مبارک رمضان نیز بر این نکته تأکید دارد:
در اینجا باید عرض کنم که از همه مردم این معنا مطلوب است، و اگر بخواهند در ضیافت خدا وارد بشوند به اندازه وُسع خودشان باید از دنیا اعراض کنند و قلبشان را از دنیا برگردانند. (صحیفه امام، ج 17، ص 491)
ایشان در کتابهای اخلاقی خود نیز به زهد و مراتب و آثار آن پرداخته و آن را نشانه شرح صدر، آمادگی قلب برای آخرت، مقصد ذاتی بعثت انبیا، و راه رسیدن به مقامات معنوی دانسته است.
اخلاص راه نجات
یکی از مهمّات آداب نیّت، که از مهمّات جمیع عبادات است و از دستورات کلّیه شامله است، «اخلاص» است. و حقیقت آن، تصفیه نمودن عمل است از شائبه غیر خدا، و صافی نمودن سرّ است از رؤیت غیر حق تعالی در جمیع اعمال صوریّه و لُبّیّه و ظاهریّه و باطنیّه. و کمال آن، ترک غیراست مطلقاً و پا نهادن بر انّیّت و انانیّت و غیر و غیریّت است یکسره. (آداب الصلاة (آداب نماز)، ص 161 ـ 162)
در روایات وارد شده از پیامبر خدا و امامان معصوم، به مسأله نیت و اخلاص در نیت بسیار سفارش شده است. در کتب فقهی نیز برای صحت و قبولی عبادات، نیت قربة الی الله شرط شده است، زیرا اگر انسان برای غیر خدا عبادتی را انجام دهد مقبول درگاه الهی قرار نمیگیرد.
اهمیت و جایگاه اخلاص در آموزههای دینی ما آنچنان برجسته و قابل توجه است که ارزش همه اعمال ما به آن بستگی دارد و اگر انسان در اعمال خود نیت خالص نداشته باشد، آن عمل در نزد خداوند ارزش چندانی ندارد. از این رو خداوند متعال میفرماید: وَمَا اُمِرُوا إِلا لِیَعْبُدُوا الله مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ؛ (بیّنه (98): 5) آنان مأمور نشدهاند جز برای آنکه خدا را عبادت کنند در حالی که دین را برای او خالص کرده باشند. و پیامبر اکرم فرموده است: «إنّما لکلّ امرء ما نَوی»؛ برای هر کس همان چیزی است که نیت کرده است. (مستدرک الوسائل، باب 5، ح 5)
از آثار خلوص نیت، قبولی اعمال و رسیدن به آثار آن، عدم وابستگی به غیر خداوند، بیتوجهی به دنیا و قدرتهای دنیوی، عدم دلبستگی به مقامات دنیوی در یک کلام گام برداشتن بر خدا و بیاعتنایی به غیر اوست.
برای رسیدن به اخلاص نیز در آثار عالمان و عارفان نکاتی بیان شده از جمله نفی خودپرستی و خودخواهی، خروج از حب دنیا و حب نفس، یادآوری عظمت حق تعالی، حسابرسی نفس و اعمال نفسانی، توجه به بیاعتباری دنیا و آنچه مربوط به دنیای فانی است، که برخی از این موارد در کلمات و نوشتههای حضرت امام به خوبی مشهود و قابل مطالعه است. نکته قابل توجه در دیدگاه امام خمینی این است که ایشان تمام پیروزیهای کشور را نیز در گرو اخلاص میدانند:
مسلّماً مادامی که نیت ما خالص است و برای خداست، خدای تبارک و تعالی با ماست و پیروز خواهیم شد. (صحیفه امام، ج 10، ص 199)
صبر و استقامت
صبر کلید ابواب سعادات و سر منشأ نجات از مهالک است. بلکه صبر بلیّات را بر انسان آسان میکند و مشکلات را سهل مینماید و عزم و اراده را قوّت میدهد و مملکت روح را مستقل مینماید. و جزع و بیتابی علاوه بر عاری که خود دارد و کاشف از ضعف نفس است، انسان را بیثبات و اراده را ضعیف و عقل را سست میکند. (شرح چهل حدیث، ص 262)
صبر و استقامت در سیره انبیای الهی و ائمه معصومین از سرآمدترین خصلتهای آنان به شمار میآید، زیرا اگر در رسالت پرفراز و نشیب آن استقامت و صبر حضور جدی نداشت، هرگز نمیتوانستند وظیفه الهی خویش را به سرانجام برسانند. این خصلت بزرگ انسانی آنچنان شاخص و سرآمد است که برای برخی از انبیا مانند حضرت ایوب، به صبر ایوب ضربالمثل گردیده است.
و پیامبر اسلام میفرماید: «شیّبتنی سورة هود لمکان هذه الآیه، «فَاسْتَقِمْ کَمَا اُمِرْتَ»؛ (هود (11): 112) سوره هود مرا پیر کرد برای این آیه زیرا ایستادن و استقامت کردن در برابر آن همه ناملایمات و سختیهایی که بر پیامبر و یاران آن حضرت در 13 سال مکه و نیز 10 سال مدینه آوردند، واقعاً فوق طاقت بشر عادی است.
آری صبر باعث ساخته شدن انسان، ثوابهای عظیم، منشأ سعادت و نجات انسان، غلبه بر شیطان وسوسههای او، پیروی از سیره و روش ائمه ، پیروزی در عرصههای مختلف، نجات از طوفانهای سهمگین روزگار، عدم ترس و هراس از غیر خدا، پایداری در راه حق، دوری از ناامیدی، دست یافتن به مقاصد عالی، و در نهایت همراهی و همگامی با صابران و انبیای الهی را در پی خواهد داشت.
خدای تبارک و تعالی میفرماید:
بَشِّرِ الصَّابِرینَ آنهایی که صبر میکنند، به آنها بشارت بده. آنهایی که در مصیبتها، در نقص ثمرات، در نقص انفس، در نقص اولاد، صابر هستند و میگویند که: انّا لِلَّه وَ انَّا الَیْهِ راجِعُونَ ما از خدا هستیم و به او برمیگردیم، از او هستیم و به او رجوع میکنیم. جوانهای ما از خدا هستند و در راه خدا فداکاری کردند و به خدا مراجعت میکنند. (صحیفه امام، ج 13، ص 455)
تسلیم فرمان الهی
«تسلیم» یکی از صفات نیکوی مؤمنین است که به واسطه آن طیّ مقامات معنویه و معارف الهیه شود. و کسی که تسلیم پیش حق و اولیاء خدا شود، و در مقابل آنها چون و چرا نکند، و با قدم آنها سیر ملکوتی کند، زود به مقصد میرسد.
از این جهت، بعضی از عرفاء گویند که مؤمنین از حکماء نزدیکتر به مقصد و مقصود هستند؛ زیرا که آنها قدم را جای پای پیامبران میگذارند و حکماء میخواهند با فکر و عقل خود سیر کنند. و البته آن که تسلیم راهنمائی الهی شد از راه مستقیم- که اقرب طرق است- به مقصود میرسد، و هیچ خطری از برای او نیست. (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 402 ـ 403)
در قرآن کریم از قلب سلیم به نیکویی یاد شده است و قلبی که تسلیم امر خداست و غیر خدا در آن راه ندارد و از شک و شرک و ریا خالص است.
انسانی که در برابر فرامین الهی تسلیم باشد و تنها در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد، هرگز در مقابل دیگران کرنش نمیکند.
در آثار دینی ما تسلیم از ارکان ایمان شمرده شده است.
امام خمینی در این باره میفرماید:
طعم ایمان آن گاه در ذائقه روح انسانی حاصل شود که در احکام مقرّره الهیّه انسان تسلیم باشد، بطوری که در سینهاش نیز تنگی از آن حاصل نشود، و با روی گشاده و چهره باز از آن استقبال کند.
و در حدیث شریف کافی، از أمیر المؤمنین- علیه السلام- نقل کند که: « از برای ایمان چهار رکن است: توکل بر خدا، و تفویض امر به سوی خدا، و رضا به قضاء خدا، و تسلیم برای امر خدا ـ سُبحانَه و تعالی ـ ». و کسی که دارای این ارکان چهارگانه نباشد، ایمان ندارد، و از حقیقت ایمان به خدا بهرهبرداری نکرده. (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 404)
انسان مؤمن در سایه اطاعت خداوند به خودسازی دست مییابد و خود را در برابر حق تعالی، انبیا، اولیا، و ولی الله الاعظم حجت بن الحسن العسکری، تسلیم میکند، چرا که سعادت دنیا و آخرت خویش را در اطاعت از آنان میداند.
آن کس که در اطاعت خداوند سربه رکوع فرود میآورد و سر بر سجود مینهد هرگز در مقابل غیر خدا تسلیم نمیشود و سر تعظیم و خفت فرود نمیآورد.
(منبع: حریم امام)
.
انتهای پیام /*