متفکر بود و اهل سیاست. سیاستش به روز بود. شجاع بود و بی باک. مقابل حرف زور می ایستاد. می خواست شاه مقابلش باشد یا وزیر، برایش فرقی نداشت. قبای کرباسی می پوشید و روی زیلویی می خوابید. او مدرس بود.
بدنبال پیام تحرک آفرین امام خمینی (س)، آیت الله طالقانی و آیت اللّه ربانی شیرازی نیز با انتشار اعلامیه هایی، کشتار شب اول محرم را محکوم کرده و مردم را دعوت به استقامت و ادامۀ مبارزه نمودند. رهنمودهای رهبر نهضت و توصیه های روحانیون مبارز و حاضر در صحنۀ انقلاب از یک سو، و فضای معنوی ایجاد شده از ایام سوگواری سالار شهیدان از سوی دیگر، بر عمق و وسعت انقلاب شدت بخشید.
هجرت تاریخی امام از مدینه به مرو، استقبال گستره شیعیان و هواداران اهل بیت در مسیر حرکت کاروان آن حضرت و انتشار حدیث سلسلة الذهب و اقدام به برگزاری نماز عید فطر و برگزاری جلسات مناظره با علمای اهل کتاب از این دوره زندگی امام در تاریخ به یادگار مانده است
امام خمینی(س) با روشن بینی ویژۀ خود، نه تنها شخصاً به اهداف طرحها و کوششهای آمریکا کاملاً آگاه بودند، بلکه در هر فرصتی آگاهیهای لازم را به مردم منتقل می کردند. امام در سخنرانی خود در این روز 22 آبان 57، ضمن تشریح نمایی از کارنامۀ سیاه سلسلۀ پهلوی در ایران، بر سه اصل محوری نهضت در شرایط کنونی تأکید می کنند؛ سه اصلی که هر یک خط بطلانی است بر همۀ امیدها و تلاشهای اخیر امریکا.
امام خمینی (س) عموم روحانیون را به همکاری و همگامی دعوت کردند و از هرگونه تک روی و تفرقه افکنی بر حذر داشتند؛ بدین منظور صریحاً اعلام داشتند: شما گمان کردید که با صحنه سازیها می توانید که بین روحانیون اختلاف بیندازید؟ نمی شود؛ این خواب باید در مرگ برای شما حاصل بشود! نمی توانید همچو کاری را انجام بدهید. روحانیون با هم هستند. من باز تمام روحانیین را تعظیم می کنم؛ دست تمام روحانیین را می بوسم. آن روز اگر دست مراجع را بوسیدم، امروز دست طلاب را هم می بوسم[2] و این، نخستین بار در تاریخ شیعه بود که مرجعی با تمام مقبولیت و محبوبیتش، به خاطر اسلام، نهضت و جامعه اسلامی این گونه خاضعانه عمل می کرد.
امام خمینی (س) در اولین روز آغاز درسهای حوزۀ علمیه قم ـ 18 شهریور 1343 و در شرایطی که چند ماهی بیش از آزادی ایشان نمی گذشت ـ نطق خویش را به تبیین شرایط دردناک جامعه اسلامی و افشای وابستگی شاه و رژیم اشغالگر قدس و طرح اخیر رژیم (تغییر سوگندنامه ارتش) اختصاص دادند.
من در بصره بنا بر این گذاشتم که نروم به سایر بلاد اسلامی، برای اینکه احتمال همین معنا را در آنجاها می دادم. بنا گذاشتیم برویم فرانسه، و بعد، در همان جا هم- حالا بصره بود یا بغداد یادم نیست - که یک اعلامیه ای باز من نوشتم خطاب به ملت ایران، و وضع رفتنمان،
هنوز مادرت با چشمانی منتظر به امید آنکه نشانی از تو بیاورند انتهای کوچه را می کاود.
در روز 14 شهریور ماه سال 1360 دو تن از مجاهدان و نیروهای خدمتگزار و وفادار به نظام جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند. حضرت امام یک روز بعد در پیامی شهادت آیت الله قدوسی و سرهنگ دستگردی را تسلیت گفتند.
امام خمینی(س) در خصوص آفتها و کجرویهایی که می توانند به عنوان خطرات جدی انقلاب اسلامی را تهدید نمایند، هشدار داده و با توجه به تشابهات فراوان انقلاب مشروطیت با انقلاب اسلامی، همه جا، حادثه تاریخی مشروطیت را به عنوان شاهدی بر گفتار خود، مثال زده اند.
این جریان در کار بود که مردم را از شما جدا کند... این آقای بهشتی مسلمان، متعهد، مجتهد، این چه کرده بود که تو تاکسی می نشستی، می دیدی که دو نفر آدم به هم می رسند یک حرفشان فحش به اوست؟! تو اجتماعات، یک دست های مرگ بر کی، ... خوب، شما ببینید چه ظلمی [بود] به یک همچو موجود فعالی، که مثل یک ملت بود برای این ملت ما با چه حیله هایی این را می خواستند بیرون کنند.
ما، اصلاً، مبارزه مان، انقلابمان، و همه برنامه های حکومتی مان، به نیابت از ایشان است; چون، به عقیده شیعه، مشروعیت حکومت، در زمان غیبت، با اذن ایشان و خواست مردم است.
در جریان بیماری و رحلت جانگداز یادگار گرامی حضرت امام خمینی(س) علاوه بر پیامهای تسلیت خارجی، نامه ها و پیامهای بسیار زیادی از سراسر کشور اعم از تقاضای اهداء قلب و اعضاء بدن یا تسلیت و ابراز همدردی به بیت معظم حضرت امام خمینی رسید حضور، ضمن تشکر و قدردانی از نامه های مخلصانه این عزیزان، نظر خوانندگان گرامی را به قسمت هایی از این نامه ها جلب می نماید.
در شهر کوچک خمین تنها یک در بر روی مردم باز است. تنها یکجا ملجأ محرومان است و دلها فقط در یک خانه آرام می گیرد و آنجا جایی جز بیت و منزل حاج آقا مصطفی خمینی نیست. خانه ای قلعه مانند که در پس دروازه محله سادات در شرق خمین واقع شده است، خانه ای نه چندان بزرگ که دو برج بلند در شمال و مشرق آن چشمها را به سوی خود می خواند.
محکومیت این حادثه قطعی است. نکات بسیار حساسی که در بعضی از این نوشتارها وجود دارد که در خور کمال توجه و دقت است.در اعلامیه بعضی از علمای بزرگ این اهانت و جریان زاییده افکار منافقان و محرکین این جریان دشمن نظام وانقلاب معرفی شده اند.جالب توجه است هر چند آن هیاهو و جنجال در سخنان آیت الله هاشمی رفسنجانی از قول مقام معظم رهبری به وسیله عده ای معدود صورت گرفت اما محرکین قطعا (در بیان آیت الله راستی کاشانی) از منافقین اند که این عده معدود را اغفال و در مقابل اسلام و نظام اسلامی قرار داده اند. ما از بررسی آراء مراجع و علما حوزه مقدسه علمیه به این نتیجه می رسیم که این ظلم آشکار(در بیان آیت الله جوادی آملی)که به وسیله جمعی اندک(در بیان مقام معظم رهبری، آیت الله وحید خراسانی،آیت الله مظاهری،آیت الله محقق داماد،آیت الله راستی کاشانی،آیت الله ملک حسینی،آیت الله مبشر کاشانی)انجام گردید باید جبران گردد(آیت الله صافی گلپایگانی و دیگران)و به نظر می رسد آن چه در درجه اول اهمیت است و خود بازدارنده از تکرار موارد مشابه در آینده است شناخت عاملین اولیه و محرکین این جریان است و این شناسایی برای هموار نمودن مسیر انقلاب اسلامی ضروری است.
مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.