زهد به حسب لغت عبارت است از ترک شی ء و اعراض از آن و بی میلی و بی رغبتی به آن، و به معنی قلیل شمردن و حقیر شمردن نیز آمده؛ یقال: «زهد ـ بحرکات العین ـ زُهداً و زَهادة فی الشیء و عنه: ای رغب عنه و ترکه، و فلان یزدهد عطاء فُلان: ای یعدّه زهیداً قلیلاً، و الزُّهد و الزَّهادة: الاعراض عن الشیء احتقاراً له، من قولهم: شیء زهید؛ ای قلیل».
نویسنده گوید که زهد اصطلاحی اگر عبارت باشد از ترک دنیا برای رسیدن به آخرت، از اعمال جوارحی محسوب است، و اگر عبارت باشد از بی رغبتی و بی میلی به دنیا ـ که ملازم باشد با ترک آن ـ ، از اعمال جوانحی محسوب شود. و
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 293 محتمل است، ترک از روی بی رغبتی باشد یا بی رغبتی و بی میلی مطلق باشد. پس معلوم شد که چهار احتمال می رود:
اوّل آن که زهد عبارت باشد از بی رغبتی به دنیا مطلقاً، چه اعراض کند عملاً یا نکند.
دوّم آن که ترک دنیا باشد عملاً، چه بی رغبت باشد یا نباشد.
سوم آن که بی میلی ملازم با ترک باشد.
چهارم آن که ترک از روی بی رغبتی باشد.
و شاید احتمال سوم در بین این احتمالات ارجح باشد، و بعد از آن احتمال چهارم ارجح است، و پس از آن احتمال اوّل. و اما احتمال دوم بعید است؛ زیرا که به حسب نصّ اهل لغت، زهد خلاف رغبت است، چنانچه در این روایت شریفه هم آن را همان طور معنی فرموده است. و شک نیست که رغبت در شی ء عبارت از میل نفسانی است؛ نه عمل خارجی. گرچه رغبت ملازم با عمل نیست، لکن نوعاً از رغبت نیز عمل حاصل شود. از این جهت می توان گفت که زهد نیز عبارت از بی رغبتی و بی میلی است که نوعاً با ترک و اعراض مقارن باشد، گرچه ملازم نباشد؛ و این احتمال پنجم است در معنی زهد.
بالجمله، در معنی زهد بی رغبتی و بی میلی که از صفات نفسانیّه است، ماخوذ است.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 294