
خدیجه همسر او بود
زنی خندان و خوشخو بود
برای شادی و غمها
خدیجه یار خوشرو بود
لالالا شادیم، لالا
غمم، آبادیم، لالا
خدا یک دختر زیبا
به آنها داد، لالالا
به اسم فاطمه، زهرا
امید و مادر بابا
لالالا کودکم لالا
قشنگ و کوچکم لالا
داخل غاری نیمه تاریک انداخت. در آن غار، مرد چوپانی با گوسفندان و بُزهایش پناه گرفته بود و استراحت میکرد. یک بُز شیطان، با دیدن حیوان غریبه، که از ترس میلرزید، به طرفش حمله کرد
مجلات دوست کودکانمجله کودک 511صفحه 7