
نیایش
پروردگارا، ای هستیبخش مهربان، ای مالک جانها، نام تو را بر زبان میآورم و در تمام وجودم احساس آرامش میکنم. از سوی تو میآیم و به سوی تو بازمیگردم. به تو عشق میورزم. زیبایی را دوست دارم، زیرا زیباترین زندگی را با نام تو آغاز و به یاد تو به پایان میرسانم.
سهند متقی گلشن- 14 ساله از تهران
لطیفه
در یک تیمارستان دیوانهها جمع شده بودند دور تلویزیون و برفک تماشا میکردند، فقط یکی از آنها کناری نشسته بود و به تلویزیون توجهی نمیکرد. دکتر تیمارستان که فکر میکرد حال این بیمار خوب شده، از او پرسید: چرا تلویزیون تماشا نمیکنی؟
دیوانه گفت: آخه فیلمش تکراریه!!
* * *
معلم: فرهاد، من رفتم، تو رفتی، او رفت، چه زمانی است؟
شاگرد: آقا اجازه! زنگ آخر!!
* * *
یه نفر تو اتوبوس ایستاده بود، یکدفعه میبینه بند کفشش بازه، به کنار دستیش میگه: آقا قربون دستت، یه دقیقه این میله رو نگه دار، من بند کفشم رو ببندم!!
رویا فرامرزی، 10 ساله از تهران
میوه فیسالیس درون یک محوطه قرار دارد که با 4 برگ کاغذی مانند پوشانده شده است. میوه فیسالیس، ترش و شیرین است و هستههای کوچکی هم دارد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 488صفحه 40