مجله کودک 488 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 488 صفحه 9

نخورده و گرسنه است. ما هم سر سفره غذای اضافی نداشتیم تا به پیرمرد بدهیم. امام، از میان سفره یک بشقاب خالی برداشت و اول چند قاشق از غذای خودش را در آن بشقاب ریخت. بعد بشقاب را جلوی ما گرفت و گفت: «بیایید هر کدام چند تا قاشق از غذای خودتان را توی این بشقاب بریزید تا به اندازهی غذای یک نفر بشود!» ما هرکدام چند قاشق از غذای خودمان را داخل آن بشقاب ریختیم، تا بشقاب پُر شد. بعد پدرم کمی نان هم از سر سفره برداشت و روی غذا گذاشت و آن را برای پیرمرد باغبان برد. پیرمرد، وقتی کارش تمام شد، نشست و با میل و اشتها غذایش را خورد و از همهی ما تشکر کرد و در حالی که ما را دُعا میکرد، از خانه بیرون رفت. از این کار پدرم خیلی خوشم آمد و در دنیای کودکی خودم از این کار قشنگی که همه با هم انجام داده بودیم، حسابی لذت بردم. هندوانه و خربزه هندوانه، خربزه، طالبی و گرمک از آشناترین میوهها در کشور ما هستند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 488صفحه 9