
دایی خیلی به من مهربانی می کرد . خیلی بیشتر از همیشه . من فهمیدم این جوری می کنه که من زیاد غصه دیر آمدن بابا رو نخورم...
اما راستش توی دلم غیر از اون غصه یه غصه دیگه ای داشت درست می شد . نکنه این دسته گله رو نباید برمی داشتنم . نکنه حالا خدا منو دوست نداشته باشه ...
عقربه های ساعت فرودگاه خیلی یواش یواش حرکت می کردند. ساعت داشت به سه و نیم نصفه شب می رسید و هواپیمایی بابا هنوز نشسته بود . هنوز تاخیرش نامعلوم بود .
برات چی بگیرم؟ حتما تا الان خیلی گرسنه است شده .
رویا :«هیچی ، اصلا اشتها ندارم . دایی جون اگه یه آدم یه چیزی که یه گوشه گذاشته باشنش و به احتمال زیاد صاحبش اونو نمی خواسته ، ورداره عیبی داره ؟»
دایی :«نصفه شبی سوال هایی می کنی ، چی شده ؟»
رویا :«هیچی نشده ، همین جوری می پرسم . فقط می خوام بدونم چرا این جوری نگام می کنین؟ اصلا ولش کنید . بلند شید بریم تو سالن شاید بابا بیاد.»
دایی :«ساعت شش شد . این هم آخرین مسافر پرواز قبلی . همه رفتند تا چند ساعت دیگه هم ...»
پروازی نمی نشینه . همینجا وایسا تا یه بار دیگر برم و از اطلاعات بپرسم ببینم تکلیف مون چیه ؟ بالاخره پرواز «کیف» می شینه یا نه؟
___________________________
نام : توسکا
ویژگی کلی : ارتفاع 12 تا 25 متر - پوست زبر و سوراخ دار
محل اصلی رشد: بیتشر نواحی اروپا
مجلات دوست کودکانمجله کودک 424صفحه 39