گلی به نام رویا
قسمت دوم
امیرمحمد لاجورد
هفته پیش دیدیم که رویا با دیدن یک دسته گل (به قول خودش بدون صاحب) درگوشه سالن فرودگاه بد جوری تو فکر فرو رفت و...
رویا :«نه بابا ولش کن ، کار درستی نیست که ورش دارم . اما آخه از طرفی اگه صاحبش اینو می خواست که نمی گذاشتش این جا . شاید هم یادش رفته ببرتش . نکنه دنبالش بیاد؟ چکار کنم؟ بعیده به خاطر یه دونه گل دوباره برگرده . تازه اگه این جا بمونه پلاسیده می شه و دیگه به درد نمی خوره»
ببینم ، شما کار وزندگی دیگه ای ندارین ؟ همش باید دور و بر من بگردین و چق چق عکس بگیرین ؟ یه دقیقه اونو بذارین کنار شاید آدم بخواد یه کاری کنه و نخواد بقیه ببینن . عجب گیری افتادم! اگه این گل اینجا بمونه که به درد کسی نمی خوره . من استفاده خوب ازش بکنم که بهتره.
رویا : «سلام ، معلوم نشده بابا کی میاد؟»
دایی :«نه اون تابلو رو ببین ، هنوز روش نوشته تاخیر با مدت نامعلوم ، این چیه ؟ از کجا آوردیش ؟ خریدی؟پولش رو...»
رویا:«برای بابا خریدمش ، خیلی بد بود اگه میدید که براش گل نیاوردم . قشنگه ؟»
دایی :«آره ، قشنگه ولی کاش اول به من می گفتنی مگه پول به اندازه کافی داشتی ؟...»
اگه بهم گفته بودی خودم برات می خریدم ... دیگه داره خوابم می گیره. بلند شو بریم یه قدمی بزنیم . خسته شدم از بس که نشستم.
_________________________
نام : توسکای خاکستری
ویژگی کلی : ارتفاع 20 متر - پوست خاکستری مایل به سبز
محل اصلی رشد: اروپای مرکزی
مجلات دوست کودکانمجله کودک 424صفحه 38