رئیس اداره به پغور قاطی چای تعارف کرد و گفت :«اون با ما اما حالا می خوایم از شما و حرفا و گله هاتون فیلم بگیریم و توی تلویزیون پخش کنیم.»
پغورقاطی نمی دانست از خوشحالی چی کار کند . اولین بار بود که می رفت توی تلویزیون .
دوربین که حاضر شد ،پغور قاطی را روی صندلی مخصوص نشاندند . پغور قاطی هول هولکی دگمه های پیراهنش را بست . دستپاچه شده بود نمی دانست چی بگوید . به رییس اداره تلویزیون گفت :«من یادم رفت چی گفتم .»
رییس اداره کاغذی را جلو پغور قاطی گذاشت و گفت :«اصلا! هول نشو . نمی خواد خودت چیزی بگی هرچی این جا نوشته بگو»
بغور همه چیزهایی را که روی کاغذ نوشته بود خواند . رییس اداره هم کلی به به و چه چه گفت.
ضبط برنامه که تمام شد ، پغور قاطی با خوشحالی آمد بیرون .
وقتی آمد خانه ، تلویزیون یعنی ماشین را روشن کرد تا برنامه ی خودش را ببیند . برنامه شروع شد . لباسشویی سه تا پیمانه پودر گرفت ، آب را داغ کرد و برنامه را چرخاند و شست و شست و به جایش برنامه ی بعدی را که موسیقی بود پخش کرد.
پغورقاطی دوباره قاطی کرد . با عصبانیت راه افتاد و رفت اداره تلویزیون .
__________________
نام : ژانپیر
ویژگی کلی : ارتفاع تا 6 متر - برگها سوزنی شکل و گسترده
محل اصلی رشد: بیشتر نواحی اروپا
مجلات دوست کودکانمجله کودک 424صفحه 10