فقط چند نفر بودند که جرات داشتند اشکال کنند . این افراد به این دلیل ، شاخص بودند . امام با همه ی کم حرفی و سکون خود ، گاهی لطیفه ای می گفتند که حاضران در جلسه بی اختیار و با صدای بلند می خندیدند؛ در حالی که حضرت امام همچنان بی تفاوت و ساکت بودند ، گویی چیری نگفته اند .
مثلاً یکی از شاگردان فاضل حضرت امام که اهل آذربایجان بود ، وقتی در اشکال و سوال پافشاری می کرد و امام می خواستند او را ساکت کنند ، در آخر جواب می گفتند : « یخ » . با این کلمه ترکی ، هم پرسشگر ترک زبان و هم بقیه حاضران می خندیدند و بعد سر و صدا فرو می نشست . امام هم بدون اینکه تبسمی کنند به سخن ادامه می دادند . حضرت امام این حالت را تا پایان عمر شریفشان حفظ کردند . همه آنان که در حسینیه جماران حضور داشتند یا از رادیو و تلویزیون صحبت های امام را می شنیدند ، شاهد بودند که ایشان در فرصت های مناسب جمله ای می گفتند که باعث خنده و شادی همه می شد . این امر با توجه به مهابت ظاهری و سن و سال حضرت امام بسیار جالب بود .
· تاریخچه
اعضای یک کلوب ژیمناستیک در شهر مونیخ به سال 1900 میلادی تصمیم گرفتند که این باشگاه را پدید آورند . فرانس جان رهبر این کلوب بود که فکر اولیه تاسیس یک تیم فوتبال ا پایه گذاری کرد .
مجلات دوست کودکانمجله کودک 360صفحه 5