بکنند و کار بکنند. تا اینکه یکی از کوتولهها که شخصیت ما است. عاشق میشود. خوب باشد . این یکی را تو بگو. بگو کوتوله عاشق چی بشود؟ هر چی گفتی، قبول. چی؟ درخت! آخر درخت. میدانی، این را قبلاً یک نفر توی داستان نوشته است، بعد اگر توی این داستان هم باشد، همه میگویند ما از روی آن داستان تقلید کردهایم. باور کن راست میگویم. وگرنه من که حرفی ندارم، درخت خیلی هم خوب است. رود چطور است؟ یا سنگ؟... نمیدانم کوتوله چرا باید عاشق رود یا سنگ شود. یعنی اصلاً کسی هست که عاشق رود یا سنگ شود!...
من واقعاً نمیدانم به تو چی باید بگویم. تو خیلی خیلی... هستی و توی این همه مخاطب و خواننده فقط تو باید گیر من نیفتی. یک کاری نکن داستان را همینجا نیمهکاره رها کنم و بروم،بروم! به درک! به... اصلاً! تو داستان دوست نداری، لعنت به هر چی داستان...
بابا چرا اینقدر عصبانی شدی. یک لحظه صبر
کن، اجازه بده من پیشنهادم را بدهم اگر دوست نداشتی بگو نه. من میگویم کوتولۀ ما یک شب ناخودآگاه آسمان را نگاه کند، ماه را ببیند و عاشق
ماه شود. اصلاً به طور ناگهانی بیفتد زمین و
سرش برود طرف آسمان و... نه! دوست نداری. هیچکس عاشق ماه نمیشود! خوب نشود. ما به
بقیه چکار داریم. ما به کوتولۀ خودمان کار داریم که عاشق ماه میشود. کوتولۀ ما هم نمیشود.
من از کجا میدانم. خوب عاشق چی بشود، سنگ! آره. سنگ خوب است. بابا تو دیگر کی هستی! از
کجا آمدهای؟ آخر کی عاشق سنگ میشود؟
کی عاشق ماه میشود؟ خوب کوتولۀ ما. چی؟
نام جاندار: کوسه چیندار
اندازه: حدود 2 متر
گستردگی: همه آبهای جهان
زیستگاه: آبهای تا عمق 1200 متر
تغذیه: ماهی و ماهی مرکب
مجلات دوست کودکانمجله کودک 350صفحه 10