درخت سیب کاری به این حرف ها نداشت. داد زد: «به من چه، زود باش برو از توی باغچه.»
کلاغ ناراحت شد. پر زد و رفت. چیزی نگذشت که صدای بلندی آمد: بارام بورم . صدای رعد
درخت شاخه هایش را به طرف آسم ان بلند کرد و داد زد: «ابرسیاه دار داری! به من بگو خبر داری؟
دیشب که ماه باریک بود. باغچه ی ما تاریک بود. کی برگ های مرا چید؟»
ابر سیاه گفت: « به جان تو ! جان خودم، من که خبر ندارم.
رفته بودم با بارانِ فراوان، بیایم از آسمان.
خبر دارم آن بالا بالا غوغاست، باران و برف و سرماست.»
درخت سیب کاری به این حرف ها نداشت. با عصبانیت گفت:
«تو هم با این سرو صدا! زود باش برو از این جا.»
ابر سیاه ناراحت شد و رفت.
در همین وقت ، باد ناقلا از راه رسید؛ با یک عالمه قاصدک قشنگ و سفید.
ها کشید وهو کشید . دور درخت چرخید.
نام جاندار: میگوی مانتیس
اندازه : 30 سانتی متر
گستردگی: خلیج مکزیک
زیستگاه : 150 متری آب
تغذیه : ماهی های کوچک . سخت پوستان
مجلات دوست کودکانمجله کودک 348صفحه 34