
متقاضیان این حرکت انسان دوستانه استقبال میکنند.»
پس از گفتگو با مدیر روابط عمومی سازمان انتقال خون، به سالن اهدا کنندگان میرویم تا با تعدادی از اهدا کنندگان خون گفتگو کنیم. آقای«قربانی» چهل و سه ساله است. او همراه دختر ده سالهاش «ندا» برای اهدا خون به سازمان انتقال خون آمده است. آقای قربانی میگوید: « من معمولاً سالی یک یا دو بار برای اهدای خون به صورت داوطلبانه به یکی از واحدهای سیّار یا مراکز انتقال خون میآیم تا در یک حرکت کاملاً انسانی و پرثواب سهیم باشیم.»
میپرسم: دختر خانمتان را چرا با خود به اینجا آوردهاید؟
آقای قربانی پس از خندهای پدرانه میگوید: «بهتر است از خودش بپرسید.» «ندا قربانی» دختر آقای قربانی میگوید:« گروه خونی من o+ است، یعنی گروهی که خون آنها به تمام گروههای خونی سازگار است. به خاطر همین ، من همیشه دوست داشتم مثل پدرم لااقل سالی یکبار خون خودم را به بیماران و کسانی که احتیاج دارند، هدیه کنم. امّا به خاطر این که هنوز هفده ساله نشدهام، کسی از من خون نمیگیرد. من هم هر وقت که بابا برای اهدای خون به اینجا میآید، با او میآیم تا لااقل در ثواب این کار با پدرم شریک شوم.»
در جنگ دوم جهانی، توسط هواپیما برای حمل و نقل و استفاده سربازان، تعدادی اسکوتر کوچک با چتر نجات ارسال شد. این وسیله در انتقال سربازان و پیامهای آنان در فاصلههای کوتاه جبهه به کار میرفت.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 144صفحه 15