
رضا:« حالا بلند شو دیگه. نوبت منه.» رویا: « چرا فقط به من میگی. این همه بچه به یکی دیگه بگو، زورت به من رسیده؟»
در این جور مواقع آدم متوجه نمیشه که داره با صدای......
خیلی بلند حرف میزنه و ممکنه ..... آقای همسایه: «سرم رفت. یه روز تعطیلی میخواستیم بگیریم استراحت کنیم ها. برید توی خانهتان مگه خانه ندارید؟»
لادن:« داریم، اما نمیدانیم برای چی نمیگذارند آن جا بازی کنیم.» آقای همسایه:« یک ذره فکر کنید شاید بفهمید. آخر چقدر سر و صدا میکنید؟ یعنی بلد نیستید آرام بازی کنید؟ آها، اصلا الان میدانید وقت چیه؟ الان وقت برنامه کودکه. بارک الله بچههای خوب . برید بنشینید تلویزیون نگاه کنید.»
عجب پیشنهاد خوبی. این بود که ......
رفتیم و نشستیم به تماشای کارتون. خیلی بامزه بود. ما از خوشحالی داشتیم یواش یواش برای خودمان داد میزیدیم که ....
عمه اقدس :«چه خبره؟ تازه چرتم برده بود . لادن دخترم لااقل تو ملاحظه کن. میدانی که وقتی سردردم شروع میشه باید بخوابم.»
رویا:« بچهها، این جوری نمیشه. درسته که امروز دور هم هستیم و دلمان میخواد بازی کنیم ولی خوب آقای همسایه هم حق داره که استراحت کنه. مامانهایمان هم راست میگن. دلشان میخواد بنشینند با هم تعریف کنند سر و صدای ما نمیگذاره. عمه اقدس هم میگرنش امروز گرفته. بیایید به هم قول بدیم تا آرام با هم یه بازی بی سر و صدا بکنیم، مثلاً .....مثلا لیلی بازی.»
در سال 1952،«جورج مونر» با موتور وسپای خود، عرض کانال مانش بین انگلستان و فرانسه را طی کرد. این موتور بر سطح قایقی کار گذاشته شده بود که از نیروی چرخ عقب آن، قایق به حرکت در میآمد. پس از رسیدن به ساحل، مونر فاصله ساحل تا لندن را با وسپا طی کرد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 144صفحه 11