قصههای جنگل
1) یک روز، وقتی که پاندا بالای درخت بود، صدایی شنید، انگار کسی گریه میکرد.
3) توی گودال یک بچه پاندای کوچولو را دید که 2) پاندا از درخت پایین آمد و به گودال پایین درخت نگاه کرد.
گریه میکرد.
4) پاندا جلوتر رفت. پاندا از سرما میلرزید.
2
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 60صفحه 20