کردهاند. اما تو نه. همان جا بمان. تو باید اولین سلامت را به ماه بکنی.»
غنچهی کوچولو قبول کرد. وقتی خورشید پشت کوهها پنهان شد، بوتهی گل سرخ به غنچهاش گفت: «خب! شجاع باش و باز شو!» غنچه آرام آرام گلبرگهایـش را باز کرد و یک گل سرخ قشنگ شد. ماه که درآمد، گل سرخ به ماه سلام کرد و خندید.
صبح روز بعد، اولین گلی که به خورشید سلام کرد، گل قشنگ قصهی ما بود.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 238صفحه 6