آ ن ر و ز با ر ا نی
زنبور مورچه کفشدوزک خورشید برگ ابر
یکی بود، یکی نبود.
غیر از خدا، هیچ کس نبود.
یک روز وقتی که در آسمان بود، باد آمد و چند تکه آورد.
آن وقت کمکم آسمان پر از شد. و و روی یک نشسته بودند وبا هم حرف میزدند.
ناگهان یک قطره باران افتاد روی و سنگین شد و
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 224صفحه 17