بامنبیا ...
دوست من سلام.
من صندوق پست هستم. وقتی توی خیابان راه میروی، با دقت به همه جا نگاه کن.
حتماً مرا خواهی دید که یک گوشه ایستادهام و منتظر هستم که کسی بیاید و نامهاش را در من بیندازد، بعد آقای پستچی بیاید و نامهی او را ببرد و به دست صاحبش برساند.
امروز، من پر از نامههایی بودم که بچهها برای مجلهی دوست خردسالان فرستاده بودند. اما اتفاق جالبی افتاد! آقای پستچی آمد و خود مرا برداشت و به دفتر مجلهی دوست خردسالان آورد. از این کار او آن قدر خندیدم که دلم درد
گرفت! حالا هم پیش تو هستم، خوش حال وخندان!
دست مرا بگیر و با من بیا...
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 221صفحه 3