محمدرضا شمس
زنگوله
یک زنگوله بود که میخواست برود خانهی خاله. زنگوله رفت و رسید به بز.
بز پرسید:«زنگوله کجا میری؟»
زنگوله گفت:«میرم خونهی خاله.»
بز گفت:«خونهی خاله کدوم وره؟»
زنگوله گفت:«از این وره!»
بز گفت:«منم بیام؟»
زنگوله گفت:«بیا!»
زنگوله پرید روی گردن بز
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 447صفحه 4