رفت. درست وقتی رسید که می خواستند نقل ها را بپاشند روی سر عروس و داماد. نقل قرمز داد زد:" صبر کنید! صبر کردند. رفت وسط نقل ها و گفت:" حالا بپاشید!" پاشیدند. نقل قرمز افتاد روی سر عروس خانم. شد یاقوت تاج سرش. بعد قل خورد آمد پایین و شد نگین! انگشترش!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 359صفحه 6