![](http://statics.imam-khomeini.ir/UserFiles/fa/Majallat/MajalleDust/457/457_18.jpg)
با معرفی شخصیت های داستان به کودک، از او بخواهید در خواندن داستان شما را همراهی کند.
غاز خروس بوقلمون مرغ
هاپچی
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود.
...، سرما خورده بود. اما به جای این که توی خانه بماند و استراحت کند، راه افتاد و رفت بیرون! ... را دید و.گفت:" هاپچی! سلام!" .. . پرسید:" چی شده؟ سرما خورده ای؟" ... گفت:" سرما خورده ام. اما می خواهم به دیدن ... بروم." .. گفت:" حالا که سرما خورده ای نباید پیش ... بروی.ممکن است او را هم مریض کنی." ... دوباره عطسه کرد و گفت:" دیروز ... به خانه ی من آمده بود. او سرما خورده بود. حالا می خواهم بروم و احوال او را بپرسم." ...گفت:" پس ... هم سرما خورده است!" ... به ... گفت:" تو هم با من بیا!"
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 355صفحه 18