مادر و بچه اورانگوتان با تعجب کارهای پدر را تماشا میکردند.
مادر گفت: «حالا نوبت تو است. برو توی آب.» اما بچه اورانگوتان محکم مادرش را چسبید!
همین موقع باران تندی بارید. بچه اورانگوتان، زیر باران هم، بازی کرد، هم حمام کرد و هم حسابی آبخورد!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 254صفحه 21