حلزون
قورباغه
مورچه
اسب
چمنزار
گورخر گوسفند
یکی بود،یکی نبود.غیر از خدا هیچ کس نبود.
یک روز مشغول علف خوردن بود که او را دید و گفت: «من چمنزار زیبایی دارم که فقط مال من است.»
گفت: «فقط مال خودت؟»
گفت: «فقط مال خودم! بیا تا آن را به تو نشان بدهم.»
و رفتند و به چمنزار زیبایی رسیدند.
همین موقع آنها را دید و گفت: «این چمنزار زیبا مال من است.»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 188صفحه 17