![](http://statics.imam-khomeini.ir/UserFiles/fa/Majallat/MajalleDust/201/201_19.jpg)
ابرها در خواب بودند. فریاد زد:«بیدار شوید! بیدار شوید و بیارید. و گرنه همهی
را میسوزاند.»
ابرها، به صدای چشمهایشان را باز کردند و سیاه را دیدند. بعد همه با هم یکی شدند.
قوی و بزرگ و پرزور و به طرف رفتند.
، خسته و سرفه کنان به دنبال آنها رفت.
وقتی ابرها به رسیدند، شدند و باریدند. دانه دانه و شرشر.
، سیاه را شست و برد.
را خاموش کرد.
آسمان آبی شد.
درختهای شاد و خوشحال به آسمان نگاه کردند و خندیدند.
خسته بود، روی شاخهی درختی نشست و به خواب رفت.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 93صفحه 19