جیغ مینا
سرور کتبی
مینا جیغ بلندی کشید.
جیغ مینا پرید تو طاقچه و محکم به دیوار خورد. جیغ، داد زد:
«جیغ ویغی... جیغ جیغ... ویغ ویغ...»
طاقچه با تعجب گفت:«این چه زبانی است؟ من این زبان را نمیفهمم.»
مینا جیغ دیگری کشید. جیغ دوم از پنجره پرید بیرون و افتاد تو باغچه.
جیغ، داد زد:«جونمی... جیغی ... ویغی..»
باغچه با تعجب گفت:«این چه زبانی است؟ من این زبان را نمی فهمم.»
مینا جیغ بلندتری کشید. در و دیوار خانه لرزید.
جیغ سوم پرید و پرید تا به آشپزخانه رسید و محکم به رنده خورد.
رنده هم بیمعطلی شروع کرد به رنده کردن جیغ مینا. جیغ، فریاد زد:
«جیغی ویغی واغی و وغی ویغی ...» جارو گفت:«این چه زبانی است؟»
کفگیر گفت:« نمیدانم. زبان عجیبی است. من که نمیفهمم چه میگوید.»
رنده گفت:«هرچه بود از دستش راحت شدیم.»
وسایل آشپزخانه هنوز داشتند حرف میزدند که مینا جیغ بلندتری کشید.
وسایل آشپزخانه شروع کردند به لرزیدن. قاشق لیز خورد و رفت زیر بشقاب.
خاکانداز پشت جارو قایم شد.
کفگیر هم از ترس افتاد توی قابلمه. خانه ساکت ساکت شد.
از هیچ چیز صدایی در نمیآمد. حتی مادر مینا هم چیزی نمیگفت.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 93صفحه 4