![](http://statics.imam-khomeini.ir/UserFiles/fa/Majallat/MajalleDust/190/190_8.jpg)
فرشتهها
درخت سیب باغچهی پدربزرگ، پر از شکوفه شده بود.
به داییعباس گفتم: «مرا بغل بگیر تا چند تا شکوفه بچینم.»
دایی عباس گفت: «شکوفه را نمیچینند. شکوفهها مثل بچهها هستند. باید با آنها مهربان بود.» گفتم: «مثل بچهها؟»
داییعباس گفت: «هر شکوفهی این درخت یک روز سیبی سرخ و خوشبو میشود. امام همیشه میگفتند که بچهها مثل شکوفههای کوچکی هستند که باید با آنها مهربان بود و از آنها مراقبت کرد.»
داییعباس مرا بغل گرفت و گفت: «حالا خوب و با دقت به شکوفههای سیب نگاه کن. ببین چهقدر زیبا و کوچک هستند!»
من خندیدم و گفتم: «مثل بچهها!»
داییعباس گفت: «مثل تو و همهی بچهها.»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 83صفحه 8