اما روی زمین درست بالای لانهشان یک اتفاق عجیب افتاده بود. روی خاک، جوانههای کوچک گندم سبز شده بود. مثل یک مزرعهی قشنگ.
مورچهها همه از هم میپرسیدند:
«این گندمها را چه کسی اینجا کاشته است؟»
مورچه کوچولو با خوشحالی لابه لای جوانههای سبز دوید و گفت: «این جا مزرعهی من است.
گندمهایی که زیر خاک پنهان کرده بودم، سبز شدند و سر از خاک بیرون آوردند.
حالا ما یک عالمه گندم داریم.
گندمهایی که من نخوردم و در انبار خاک جمع کردم.»
مورچهها همه به مورچه کوچولو آفرین گفتند و در مزرعهی کوچک گندم شادی کردند و جشن گرفتند.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 75صفحه 6