مجله خردسال 57 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علائ - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 57 صفحه 19

یواش یواش جلو رفت و توی سوراخ را نگاه کرد. می­دانید چه دید؟ دو تا تپل با شش تا بچه­ی قد و نیم قدشان دور یک سفره نشسته بودند. توی سفره هم دو تا بود، یک بود و دو تا ، ، خنده­اش گرفت. او توی تاریکی شب، ها را ندیده بود و فکر می­کرد و و ها خودشان از باغچه بیرون می­روند. ها وقتی صدای خنده­ی را شنیدند خیلی ترسیدند. اخم کرد و گفت: «کار خوبی نکردید!» ها به قول دادند که دیگر هیچ وقت هیچ وقت به سراغ سبزیجات باغچه نروند، هم گفت: «حالا امشب! فقط امشب! ها و ها و را بخورید و دیگر کاری به کار باغچه نداشته باشید!» به خـانه برگشت و بــا خیال راحت خوابید. از فردای آن روز ها راستی راستی که با باغچه کاری نداشتند. چون صـاحب باغچه همه­ی ها و ها و ها را چیده بود و دیگر چیزی نداشت که ها به سراغش بیایند!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 57صفحه 19