مجله خردسال 57 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علائ - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 57 صفحه 18

ماجرا سر در بیاورد. یک شب وقتی بیدار و هوشیار، چشم به باغچه دوخته بود دید که یکی از بوته­ها تکان می­خورد، آرام جلو رفت، بوته ی تکان خورد و تکان خورد و آرام حرکت کرد. باور نمی­کرد که یک بتواند از جایش تکان بخورد. هوا تاریک بود و نمی­دید چه کسی را می­برد. همین موقع چشمش به افتاد. هم حرکت کرد و دنبال رفت. تصمیم گرفت و را دنبال کند، اما فقط و نبودند که از باغچه بیرون می­رفتند، بوته­ی هم تکان خورد و تکان خورد و دنبال و راه افتاد. بعد یک ی دیگر و یک دیگر. ها و ها و رفتند و رفتند. دنبالشان هم رفت. وقتـی کمـی از بــاغچه دور شـدند، پشت یک درخت پنهان شد. زیر یک درخت بزرگ سوراخی بود. ها و ها و ، رفتند توی سوراخ زیر درخت.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 57صفحه 18