مجله خردسال 55 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 55 صفحه 18

به افتاد. تازه از راه رسیده بود. با خوشحالی گفت: «سلام قشنگ خوش آمدی؟ می­دانی که امروز تولد است؟» گفت: «برای همین آمده­ام، برای جشن تولد .» گفت: «تو برای تولد هدیه هم آورده­ای؟» جواب داد: «برایش بـاران آورده­ام. باران را خیلی دوست دارد.» کمی فکر کرد و گفت: «ولی من هنـوز هدیه­ای ندارم که به او بدهم.» خندید و گفت: «اگر خوب فکر کنی حتما هدیه­ای پیـدا می­کنی. هدیه­ای که را خوشحال کند.» دوباره شروع کرد به قدم زدن و فکر کردن. ناگهان فریاد زد: «فهمیدم! حالا می­دانم چه هدیه­ای به بدهم.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 55صفحه 18