قصهی پرندهها
3) عقاب پدر و عقاب مادر درآسمان آبی پرواز کردند و
1) کوه عقابها یک کوه بلند بود پراز عقاب.
به راهی دور دور رفتند.
4) یک روز قشنگ تابستان،جوجهعقابها در لانهایزیبا، کنار دریایی قشنگ بهدنیا آمدند.
2)یک روز عقاب پدر تصمیم گرفت به سرزمینی گرم برود و لانهای کنار دریاچه بسازد.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 47صفحه 20