یادمان زندگی و خدمات همسر امام خمینی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1388

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

یادمان زندگی و خدمات همسر امام خمینی

ghosdi

‏ ‏

‏ ‏

یادمان زندگی و خدمات

همسر امام خمینی

 تهیه و تنظیم: ف ـ مصباحی

‏زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه انسانی در تاریخ پرفراز و نشیب بشریت نقشی بسیار اثرگذار و مهم، اما پنهان بر عهده داشته اند. زحمات و رنجهایی که زنان در پذیرش مسئولیت های چند جانبه زندگی متحمل شده اند در قیاس با آنچه که از سهم آنان در پیشبرد مقاصد انسانی، ایجاد ساختارهای اجتماعی، پیشرفتها، تحولات و تمدنها بازگو شده اند بسیار بیشتر بوده است.‏

‏از منظر اسلام، زن در آفرینش دارای گوهر و حقیقت انسانی والاست و جایگاه او در مدیریت خانواده، مربی فرد و جامعه، تعهدات و مسئولیت ها و تکالیف اجتماعی تأثیرگذار و نقش آفرین است.  اگر چه در تاریخ ستم های بی شماری بر زنان تحمیل شده است؛ اما احیای هویت زن و بازگرداندن کرامت و منزلت او از میراث گرانقدر سنت نبوی(ص) و تعالیم ائمه معصومین(ع) است که نماد ارزشمند آن در شخصیت هایی چون حضرت خدیجه(س)؛ صابر سختی های بعثت پیامبر(ص)، زهرای مرضیه(سلام الله علیها)؛ زهره درخشنده آسمان کمال، معرفت، درایت و حقیقت و زینب کبری(س)؛ حماسه آفرین کربلا تجلی می نماید.‏ ‏امام خمینی(س)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با تأسی از این فرهنگ ناب، دفاع از ‏


‏حقوق زنان، نقش آفرینی و تعهد آنان برای ایفای مسئولیت در عرصه های مختلف را یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران معرفی کرده اند.  در اندیشه او زن مربی انسان‏1‏ و مظهر تحقق آمال بشر است‏2‏ و از دامن زن مرد به معراج می رسد.‏ 3‏ ایشان می فرمایند: اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملت ها گرفته شوند، ملتها به شکست و انحطاط کشیده می شوند.‏ 4‏ ‏

‏اهمیت تربیت انسان در تفکرات ایشان جایگاه ویژه ای دارد و خانواده به عنوان محملی برای این تربیت، مهد پرورش فکر و اندیشه، مبدا بروز و ظهور عواطف انسانی و رکن جامعه است و در این کانون، مادر اساسی ترین نقش را ایفا می کند بنابراین ‏‏می فرمایند‏‏: زن یکتا موجودی است که می تواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد. از برکاتشان یک جامعه بلکه جامعه ها به استقامت و ارزشهای انسانی کشیده شوند.‏ 5‏ ‏

‏بانو خدیجه ثقفی، همسر ایشان الگوی موفق پاسداشت این ارزشهاست. او که بانویی فاضل از خانواده ای اصیل، معتبر و فرهیخته بودند با محدودیتهای ناشی از وابستگی به خانواده روحانی و فضای ناهنجار اجتماعی به فراگیری علم و دانش در حوزه های مختلف علوم مانند ادبیات، زبان و علوم اسلامی پرداختند. خصوصیات اخلاقی، رفتار، منش و کنش ایشان در تمام دوران زندگی پربرکتشان دستخوش هیچگونه تغییراتی نشد. حفظ اصالتهای اخلاقی و دینی در شرایط سخت و دشوار دوران پهلوی، پذیرش زندگی ساده و دور از ریا بعد از ازدواج در عین زندگی مرفه قبل از ازدواج، تواضع و خلوص از ایام سخت غربت تا  دوران مطرح شدن به یک شخصیت جهانی، بردباری، صبر و استقامت با روحیه سرزندگی و شادابی در تحمل مصائب و شداید ناشی از حوادث سهمگین دوران مبارزه و انقلاب، تربیت فرزندانی فرهیخته و شکیبایی در فقدان عزیزانش، تدبیر امور بیت امام و پرهیز از هرگونه تفاخر و اجتناب از سهم خواهی برای خدمات و زحمات زندگی با رهبر کبیر انقلاب نمونه هایی از ویژگیهای این بانوی با فضلیت و اخلاق است. ‏

‏خانم خدیجه ثقفی ملقب به «قدس ایران» از جمله زنانی است که با عمل و رفتار و کردار خویش از جایگاه و موقعیت زن مسلمان و متعهد دفاع کرده و زندگی این بانوی بزرگ اسوه ای برای سایر زنان جامعه است.‏


‏هیأت تحریریه فصلنامه حضور، پس از واقعه ارتحال این بانوی صبور و فداکار که در آستانه سال 1388 هجری شمسی مردم ایران را به سوگ نشانید با تنظیم و انتشار ویژه نامه ای تحت عنوان «قدس ایران؛ حقایقی از حریم بیت انقلاب» در گرامیداشت یاد و نام این مادر نمونه انقلاب اسلامی و بیان بخشی از خدمات و فضایل خانم خدیجه ثقفی، ادای دین نمود. مطالب ویژه نامه در قالب کتابی با عنوان «قدس ایران، بانوی بزرگ انقلاب» در 410 صفحۀ مصور توسط چاپ و نشر عروج منتشر شد. این کتاب در پنج بخش به شرح ذیل تنظیم شده است:‏

بخش اول:‏ زندگینامه، شجره نامه، شامل دو مقاله تحلیلی در مورد زندگینامه و نمودار شجره نامه ایشان. ‏

بخش دوم:‏ خاطرات، که در پنج فصل تنظیم شده است: فصل اول؛ خاطرات قدس ایران از نگاه یاران امام. فصل دوم؛ مادر از نگاه خانواده. فصل سوم؛ خانم از نگاه محارم. فصل چهارم؛ خانم از نگاه دوستان. فصل پنجم؛ فرزندان در آیینه مادر. ‏

بخش سوم:‏ اسناد و نامه ها، شامل اسناد ساواک درباره همسر امام خمینی(س)، نامه های منتشر نشده خانم به حاج سید احمد آقا، نامه های امام به خانم و وصیت امام به فرزندان در رعایت حقوق مادر.  ‏

بخش چهارم:‏  خاندان، شامل شرح حال پدر و جد پدری به همراه کتابشناسی توصیفی آثار خاندان وی.‏

بخش پنجم:‏ رحلت بانوی انقلاب، شامل گزارش مراسم و پیامهای تسلیت مقام معظم رهبری، حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن خمینی، رؤسای قوای سه گانه و مجمع تشخیص مصلحت، مراجع تقلید و نمایندگان ولایت فقیه، ائمه جمعه، مسئولان لشکری و کشوری، احزاب و رجال سیاسی داخل و خارج کشور.‏

‏از آنجا که این مجموعه در بردارنده ناگفته های فراوان و آموزنده از زوایای زندگی پرفراز و نشیب همسر مکرمه امام خمینی است، گزیده هایی از مطالب آن منعکس می شود.‏


قدس ایران رفت؛ نگاهی به زندگینامه همسر مکرمه حضرت امام خمینی(س)


Ghodsiran

و این گونه «قدس ایران» بر دستان ملت ایران، سبکبار و سبکبال ره سپرد و پرواز کرد. «یار آفتاب» به ندای حق لبیک گفت و در اشتیاق دیدار دوباره «یار» دیرین اش پر گشود و به آسمان سفر کرد. او که روزگارانی را در جوار بزرگ مرد تاریخ میهنش صبورانه و جسورانه زیسته بود، رفیق نیمه راه نشد و همراهش را تنها نگذاشت؛ در جوار ضریح او آرام گرفت تا بار دیگر بر عهدی که روزگارانی پیش با امام و مقتدایش بسته بود پای فشارد و مهری از سر تأیید بزند.‏

‏ ‏

در سوگ مام میهن، «قدس ایران» خانم خدیجه ثقفی نوری؛ به قلم دکتر منوچهر اکبری «استاد دانشگاه تهران»

‏اگر چه اسناد و شواهد و خاطراتی که از جریان ازدواج امام نقل کرده اند، همسر بزرگوار امام به تقاضای اولیه امام برای ازدواج جواب مثبت نداده است و در سر هوای زیست در قم را نداشته اما خواست خدا و اصرار امام همۀ موانع را از سر راه برداشته است و با این پیوند تاریخی در واقع سرنوشتی از تبار و خاندان و الاتبار امام خمینی به ظاهر ستاره ای دیگر خاموش شد. معمولاً در زندگی عالمان دینی به خصوص مراجع و روحانیون طراز اول، چندان مرسوم نیست که از همسر شان نام و یادی به میان آید. امام راحل که در اکثر ساحت ها با روحانیون دیگر متفاوت بود. از آنجا که خود بانی و بنیانگذار انقلاب و حکومت و نظام جدید شد، در واقع تمام افراد خانواده اش را در این نهضت الهی باید دارای نقش دانست.‏


شجره نامه امام خمینی


shajareh

‏ ‏

خانم مثل یک فرمانده بودند؛ گفت و گو با آیت ا... هاشمی رفسنجانی در آستانه چهلمین روز رحلت همسر امام خمینی(س)

‏امام وقتی فوت کردند خبر رسید به اندرون، زود خبر رفت یک دفعه صدای گریه خانم ها از اندرون بلند شد، ما سران قوا و شخصیت های مربوطه تصمیم گرفته بودیم آن شب فوت امام را اعلام نکنیم. برای آنکه آن موقع ما هنوز جنگ داشتیم و خطرناک بود، دنیا مطلع بود از کسالت امام، ما می خواستیم مجلس خبرگان را تشکیل بدهیم وضع رهبری را مشخص بکنیم بعد اعلام بکنیم که در این فاصله شیطنت و خبر بدی پیش نیاید. لذا صدای گریه که بلند می شود طبعاً این گریه می رسید، چون مردم دور کوچه جماران جمع شده بودند، جمعیت زیاد بود و سه راهی جماران به پایین مردم بودند، آنجا صحبت شد که یک کسی برود و به خانم ها اطلاع بدهد که امشب نباید چیزی معلوم بشود، حالا حاج احمد آقا اینها خودشان حالشان مساعد نبود کمتر از من آمادگی داشتند، من رفتم.‏

‏من آنجا خانم امام را رو در رو دیدم و مخاطبم هم ایشان بود چون می دانستم ایشان نفوذ دارند و در خانم های دیگر، صبر ایشان هم بیشتر بود. من گفتم این تصمیم و این مصلحت است که خبر فوت امام بیرون نرود. برایم خیلی جالب بود. خانم مثل یک فرمانده به حضار دستور دادند که خیلی خوب آرام باشید و بگذارید ملاحظات نظام مورد توجه قرار گیرد.‏

‏ ‏

نقش زن نمونه در عرصه اجتماعی؛ نگاه سید محمد خاتمی به جایگاه زن در اسلام و نقش همسر امام در انقلاب

‏امام با آن عظمت روحی یک همسر، هم سخن و همراه خوبی پیدا کرده بودند بعد هم در جریانات اجتماعی، ظرفیت ایشان و همراه بودن با امام بارز و مشخص است. یک زمانی است موضوعی به فردی تحمیل می شود که او یا مقاومت می کند یا تحمل؛ اما وقتی واقعه ای پیش می آید، آن کسی که در کانون حادثه است نیاز دارد فردی در کنارش باشد، همراه، همفکر و همدم.‏


‏برای خانم امام، نیاز نبود که امام توضیح دهند که این مشکلات و مسائل و گرفتاری ها وجود دارد و باید تحمل کرد که حالا ایشان تحمل کنند یا نکنند.‏

‏برای ایشان این نیاز وجود نداشت. دیدگاه خانم با امام یکی بود و آمادگی این را داشتند که هزینه این کار را بپردازند.‏

‏ ‏

سرمشقی برای تمام بانوان آزادیخواه؛ گفتاری از حضرت آیت الله العظمی صانعی درباره شخصیت همسر حضرت امام خمینی(س)

‏ما در زندگی این شخصیت جهان اسلام(حضرت خدیجه (سلام الله علیها)) می بینیم که او سهم بسزایی در رابطه با اهداف بزرگ پیامبر اسلام داشته و از اول زندگی تا آخرین لحظه حیات مبارکش از هیچگونه کمک و فداکاری در ابعاد مختلف کوتاهی نکرده است. مقام و منزلت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) تا آنجا بالا می رود که هیچ گاه جبرئیل امین بر رسول خدا نازل نمی شد مگر آن که قبل از هر سخنی سلام خداوند را به خدیجه ابلاغ نماید.‏

‏ما تا حدودی نمونه این فداکاری را در همسر امام امت نیز می یابیم و از این طریق به همان ارتباط تکوینی و واقعی پی می بریم و بر تاثیر الهی نام خدیجه در ارتباط با فداکاری، صبر و سکن بودن آن بانو، نسبت به امام امت فرزند همان رسول الله شاهد هستیم.‏

‏ ‏

همیشه با اطمینان رفتار می کرد؛ گفت وگو با حجت الاسلام  والمسلمین مهدی کروبی

‏خانم همیشه صبور و خویشتندار بودند و با اطمینان رفتار می کردند. ایشان فردی بودند که پدرش اهل مبارزه و همسرش نیز مبارز بودند و بارها به خانه ایشان یورش برده شد ولی ایشان همواره با اطمینان رفتار می کرد و در قبال این مسائل هیچ گاه دچار تزلزل نمی شد.‏

‏ایشان دختر آیت ا... ثقفی و همسر آیت ا... خمینی از مراجع تقلید بود، بنابراین وقتی که همسرش را دستگیر می کنند با آرامش و اطمینان برخورد می کند. ایشان در آن دوران شاهد هر نوع اتفاقی در عرصه مبارزه بود کشتار دسته جمعی مردم، حکومت نظامی، درگیری با شاه و حتی ‏


‏هنگامی که امام (س) دستگیری می شد به گوش می رساندند که می خواهند امام (س) را اعدام کنند ولی ایشان همیشه با اطمینان برخورد می کرد و صبور بود.‏

‏ ‏

استقامت کم نظیری داشتند؛ گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین امام جمارانی

‏در کورانها شخصیت و منش و تحمل و استقامت کم نظیر خانم ساخته شده به طوری که در کنار امام در مراحل مختلف مبارزات ایستادگی و مقاومت می کند و برای فرزندان و بستگان یک الگوی استقامت می شود.‏

‏مرحوم احمد آقا نقل می کرد که ”وقتی نیمه شب 15 خرداد 1342 به خانه امام هجوم برده و امام را دستگیر نمودند برادرم حاج آقا مصطفی بسیار بی تابی می کرد مادرم به او نهیب زد که مصطفی رشادت و شجاعت را از پدرت یاد بگیرد چرا اینقدر بی تابی می کنی و این موجب شد که حاج آقا مصطفی دیگر تحمل و خودداری کند“ خانم ثقفی مصائب و مشکلات فراوان در زندگی دیده که هرکدام کافی بود انسان را به زانو درآورد لکن با کمال طمأنینه تحمل نموده و در رحلت آیت ا ... مصطفی خمینی و یا ارتحال حضرت امام و یا درگذشت مرحوم حاج آقا احمد خمینی بجای آنکه ایشان بی قراری از خود نشان دهد دیگران را توصیه به صبر و تحمل و شکیبایی می نمود.‏

‏ ‏

جایگاه قدس ایران در زندگی امام؛ برگرفته از گفته ها و خاطرات فرزندان امام راحل

‏امام علاقه و محبت وافری به همسرشان داشتند به طوری که از نظر امام همسرشان در یک طرف قرار داشت و بچه هایشان در طرف دیگر و این دوست داشتن با احترام خاصی همراه بود. یادم هست یک بار که خانم مسافرت رفته بودند آقا خیلی دلتنگی می کردند. وقتی ایشان اخم می کردند، ما به شوخی می گفتیم اگر خانم باشند آقا می خندند، وقتی نباشند آقا ناراحت هستند و اخم می کنند. خلاصه ما هرچه سر به سر آقا گذاشتیم اخم ایشان باز نشد. بالاخره من گفتم خوش به حال خانم که شما اینقدر دوستشان دارید و امام گفتند: ”خوش به حال من که چنین همسری ‏


‏دارم. فداکاری که خانم در زندگی کردند، هیچکس نکرده است.‏

‏یک بار از امام پرسیدم:” شما چرا این قدر به خانم علاقه دارید؟“ گفتند:” برای اینکه خیلی وفادار بوده، خیلی فداکار بوده. زجری که خانم کشیده، هیچ کس نکشیده.“ همیشه به خانم می گفتند: ”از من راضی باش، من خیلی در حقت بدی کرده ام.‏

‏ * * *‏

‏امام در همان اوایل ازدواج به خانم فرموده بودند: ”من از تو می خواهم که واجباتت را انجام دهی و سعی کنی محرمات را انجام ندهی، ولی در مورد عرفیات مسأله ای نیست و آزاد هستی.“‏

‏امام در زندگی هیچ گونه سخت گیری نمی کردند و خانم در رفت و آمدها و لباس پوشیدن آزاد بودند، اما مقید بودند که معصیت نکنند.‏ 6

‏ ‏

آقا کم نصیحت می کردند؛‏ ‏پای صحبت ها و خاطرات یار آفتاب در گفت وگوی دختر با مادر

‏از نظر اخلاقی، صرف نظر از دیانت مثلاً نشنیدید که حضرت امام از شما با بچه ها بخواهند که مواظب رفتار یا گفتارتان باشید؟‏

‏تذکر می دادند که مواظب اخلاق و سیرت خود باشید. خودتان را نگیرید و تکبر نکنید. هیچ کدامشان حتی خود من که خانم امام هستم روی اعتبار احترام امام، تکبر ندارم. اصلاً یادمان نمی آید که این مسأله مطرح بوده باشد که، خانواده امام هستیم، یا دخترانم خودشان را بگیرند نه، اصلاً اینطور نیست.‏

‏در مورد تذکرات اخلاقی و نکات تربیتی چه به خاطر دارید؟‏

‏نه، یادم نیست، کم نصیحت می کردند. از هفت سالگی در تربیت دینی دقت داشت یعنی می گفت از هفت سالگی نماز بخوان. می گفت اینها(بچه ها) را وارد به نماز کن تا وقتی 9 ساله شدند عادت کرده باشند. من به ایشان می گفتم تربیت های دیگرشان با من، نمازشان با شما. شما بگو، من که می گویم گوش نمی کنند. خودشان مقید بودند و می پرسید، اما همین که می گفتند خواندم، قبول می کردند. کنجکاوی نمی کردند.‏


دو بال امام؛ گفت وگو با خانم صدیقه مصطفوی دختر ارشد حضرت امام (س)

‏خانم در مسائل خیلی صبور بودند و دو بال آقا محسوب می شدند.‏

‏خانم  بعد از آمدن به تهران و سکنی گزیدن در جماران با توجه به خانواده اصیلی که داشتند به دنبال فرمایش امام مبنی بر اینکه وسایل زندگی ایشان در نجف به تهران بازگردانده شود،  در شرایطی که می توانستند این امر را نپذیرند و از تهران وسایل زندگی خود را تهیه کنند، اما مطابق فرمایش امام دستور دادند وسایل زندگی در نجفشان برگردانده شود، و تا آخرعمر با همان وسایل ساده و معمولی زندگی کردند، و در این مورد شاید ایشان به دلیل زندگی خانواده پدری این سبک زندگی ساده را قبول نداشتند، اما به خاطر امام(س) آن را پذیرفتند. به نظر من  هنر خانم این بود که با وجود این که این شیوه زندگی ایشان با زندگی قبل از ازدواجشان فرق داشت اما با درک شرایط این سبک زندگی را تا پایان عمرشان پذیرفتند. و احترام خانم به آقا و سخنانشان در حدی بود که این احترام بعد از فوت آقا نیز همواره حفظ شد.‏

‏ ‏

حاج آقا که خیلی شما را دوست دارند؛ گفت و گو با خانم دکتر فریده مصطفوی دختر دوم حضرت امام(س)

‏آنچه از دوستان خانم مشخص می شد آن بود که معتقد بودند، آقا خیلی به خانم علاقمند است. یعنی هر وقت صحبت درباره آقا و خانم می شد یک صدا همه به خانم می گفتند: «حاج آقا که خیلی شما را دوست دارد» این مطلب بارها از آنها شنیده می شد و برداشت آنها از زندگی خانم چنین بود یا برداشت شوهران آنها از امام چنین بود که به آنها منتقل می شد، دقیقا نمی دانم ولی یک مطلب عمومی و برداشت مشترک میان همه بود.‏

‏حقیقتاً نیز چنین بود که امام خیلی به خانم علاقمند بودند. غیر از احترامی که نسبت به خانم رعایت می کردند، به خانم علاقمند بودند و ما آن را به خوبی درک می کردیم. آقا هم در گفتار و هم در رفتار نشان می دادند و ابراز می کردند که به خانم علاقمند هستند. نه فقط در حضور خانم این مسأله مطرح بود بلکه در غیاب خانم و وقتی خانم به تهران می رفتند، آقا  اخم می کردند و ‏


‏حرف نمی زدند  از صبح روزی که بنا بود خانم از سفر برگردند، آقا خوشحال بودند و خندان و دائماً با صدای بلند به همه اعلام می کردند که بچه ها امروز خانم بر می گردند، خانه را آماده کنید، غذا حاضر باشد و مرتب در انتظار بازگشت خانم بودند. ‏

‏ ‏

... یعنی با آقا چه می کنند؟؛  گفت و گو  با خانم دکتر زهرا مصطفوی دختر سوم حضرت امام خمینی(س) درباره مادر

‏زمانی که من وارد شدم امام را دستگیر کرده و برده بودند دیدم مادر دراز کشیده اند و دو لحاف روی ایشان انداخته اند آهسته لحاف را کنار زدم و گفتم: حالتان چطور است؟ گفتند: حالم بد نیست اما نمی دانم چرا تمام تنم تکان می خورد و بعد به من زیر لب گفتند: یعنی با آقا چه می کنند ؟ آقا را کجا می برند؟ اینقدر این حرف مادر دردناک بود که هنوز هر زمان بیاد می آورم حالم منقلب می شود. گفتم: شما الآن استراحت کنید بعداً معلوم می شود.‏ 

‏ ‏

امام نیم بیت یک شعر را در خواب به خانم گفت؛ گفت و گو با خانم دکتر فاطمه طباطبایی عروس حضرت امام خمینی(س)

‏خانم خودشان شعر می گفتند، ظاهراً اوایل که ازدواج کرده بودند، یکدفعه برای امام شعرشان را خوانده بودند و امام خیلی استقبال نکردند و خانم هم دیگر نخواندند. همین چند سال پیش من یک دفعه رفتم پیش ایشان، گفتند که سر شب شعری به ذهنم رسید، نیم بیتی گفتم و در نیم بیت دیگرش ماندم. خوابیدم، خوابم برد، امام را خواب دیدم، به امام گفتم این نیم بیت را گفتم، امام نیم بیتش را به من گفت و من هم نصف شب بلند شدم و نوشتم که این شعر را برای من خواندند.‏

‏ ‏

من به اندازه ی مادرم خانم را دوست داشتم؛  گفت و گو با خانم عفت مرعشی همسر آیت الله هاشمی رفسنجانی

‏انسان هر چه از خانم تعریف کند از نظر اخلاقی، ویژگی های خوب و مردمداری کم گفته است.‏


‏یکی از ویژگی های خانم که بسیار من را جذب کرد، در مراسم درگذشت امام و حاج احمد آقا بود. حاج احمد آقا، برای خانم خیلی مهم بود و ایشان یک هفته پیش از فوت حاج  احمد آقا ناراحت بودند و پس از فوت ایشان نیز بیشتر. اما با این حال وقتی سفره ای پهن می کردند امکان نداشت، خانم سر سفره ننشینند، حتی اگر میل هم به غذا نداشتند اما می خوردند، تا میهمانان نیز غذایشان را بخورند.‏

‏یکی دیگر از ویژگی های خانم، این بود که اگر کسی از ایشان می پرسید آبمیوه یا شیر می خورید برایتان بیاوریم، ایشان می گفتند: اگر می آورید برای همه بیاورید حال فرقی نمی کرد، پنجاه نفر در اتاق باشند یا صد نفر، وقتی به ایشان می گفتند: شما گریه کردید و ناراحت هستید یک لیوان آب برایتان بیاوریم، خانم می گفتند: یا برای همه بیاورید یا نه. ایشان یک خانم به تمام معنی بودند.‏

‏ ‏

سفری که با شاگردی امام شروع شد؛ خاطرات خانم نفیسه اشراقی از نقش همسر امام(س) در زندگی ایشان

‏خانمی که در زمان طفولیت در یک خانواده متجدد و در کمال آرامش و رفاه زندگی می کرد با طلبه ای مبارز ازدواج کرد که او را به قم برد و زندگی خاصی هم نداشت و این نشان دهنده صبر خانم است که خود را با زندگی طلبگی امام (س) وفق داد. تربیت فرزندان زیر نظر خانم بود و شخصیت فرزندانی همچون دایی مصطفی و دایی احمد نشان دهنده تربیت بالای آنهاست. آداب و رسوم خانم با نوه ها و بچه ها بسیار زیبا و دلنشین بود. البته در زندگی ما بویژه در زمان حیات آقا، همیشه دخترها در خانواده ارج و قرب زیادتری نسبت به پسرها  داشتند.‏

‏ایشان به هیچوجه اهل غیبت نبود. پیش می آید که یک نوه دوست داشته باشد که با مادر بزرگش درباره آدم های مختلف حتی فامیل های همسرش صحبت کند اما ایشان اصلاً اجازه چنین کاری را به ما نمی داد و او همیشه از همه افراد تعریف می کرد. ‏

‏ ‏


خانم روشنفکری در زندگی امام حضور داشت؛ گفتاری از خانم زهرا اشراقی نوه حضرت امام

‏رعایت آداب و نظم و ترتیب در نزد همسر حضرت امام بی نظیر است. حتی احساسی برخورد کردن امام در منزل با فرزندان معلول علتی به نام خانم بود و علاوه بر آن که  خانم حضرت امام به لحاظ ظاهر جذاب بودند، اما به لحاظ شخصیتی لیاقت این را داشتند که به عنوان زنی کامل و بی نظیر اینطور کانون توجه و احترام امام راحل قرار گیرند. من یادم می آید که همسر حضرت امام در زمره بانوان کم نظیری قرار داشت که تا آخر حیات پر برکتشان رعایت آداب برخورد و صمیمیت در رفتار با اطرافیان و حتی غریبه ها را فراموش نکرد، خانم با وجود زندگی سخت و دشواری که داشتند، هیچگاه رعایت ادب و آداب را از یاد نبردند.‏

‏ ‏

در رسای بانویی از جنس آفتاب؛ یادداشتی از خانم لیلی بروجردی نوه حضرت امام (س)

‏خانم مطابق با اخبار و رویدادهای جهان بر آگاهی خود می افزودند، هربار که خدمت ایشان می رسیدم از اوضاع سیاسی کشور، موضع گیری سیاستمداران، نکات ظریف و تحلیلی، در اموری مثل تصمیمات دولت ها، مجلس، قوه قضائیه، دادگاه ها و.... می پرسیدند. کتاب های جدید الچاپ را مطالعه می کردند.‏

‏ ‏

خانم تنها زنی است که لایق امام بود؛ خاطرات خانم مهندس نعیمه اشراقی نوه حضرت امام(س)

‏خانم نیز همانند آقا به دلیل علاقه و اصرار وافر خانمها برای دیدار با ایشان ملاقاتهای مردمی داشتند. من گهگاهی در لابلای سخنان دیدارکنندگان این جمله به گوشم می رسید: خانم تنها زنی است که لایق امام است.‏

‏ ‏

او خانم بود؛ گفت وگو با دکتر محمود بروجردی

‏خانم در سال 1292 شمسی و 1333 قمری در تهران متولد شدند، پدر ایشان آیت ا ... آقا میرزا محمد ثقفی که صاحب تفسیر روان جاوید هستند. پدر آقای ثقفی هم از نوابغ روزگار بودند، آقا ‏


‏میرزا ابوالفضل کلانتر، که جزو مدرسین نخست مدرسه سپهسالار، همین مدرسه شهید مطهری بودند. 42 ساله بودند که رحلت می کنند ایشان در آن مدرسه هم نماز می خواند و هم درس داشتند. پدر ایشان حاج میرزا ابوالقاسم کلانتر بودند، ایشان هم صاحب کتاب بوده اند، کتاب تقریرات شیخ انصاری. مادر خانم ثقفی هم از افراد بسیار سرشناس حکومت قاجار بودند، مادربزرگ ایشان، که در اصطلاح خانوادگی به خانم مامانی مشهور بودند، از اشراف بودند. خانم ثقفی پیش مادربزرگشان بزرگ شده اند. پدر و مادر ایشان در زمانی که تقریبا 9 ساله بودند، به قم می روند و پنج سال در آنجا ماندگار می شوند. ایشان فرزند اول خانواده بودند.‏

‏ ‏

عاشقانه پدرم را دوست داشت؛ گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین سید حسین خمینی فرزند ارشد شهید آیت ا..سید مصطفی خمینی

‏خانم علاقه خیلی شدید و عاشقانه نسبت به مرحوم پدر ما داشتند، اضافه بر این که فرزند بود، در پدر ما خصوصیات، برجستگی ها و زیبایی هایی بود که آن روح زیباپسند خانم، ایشان را می پسندید. علاوه بر پسری، این موجود برجستۀ استثنایی را دوست داشت. پدر ما هم خیلی به مادرش علاقه مند بود و شدیداً احترام می کرد، مواظب بود که مادرش در هیچ مسأله ای از ایشان مکدر نشود. خدا رحمتشان کند، انشاءالله خدا با اولیاء معصومین محشورشان کند.‏

‏خانم به قدری به پدر ما علاقه مند بود که در ایران می گفت: آرزو دارم قبل از مرگ یکبار دیگر ایشان را ببینم و بمیرم با این که پسرش فوت شده بود باز امید داشت که ببیند.‏

‏ ‏

شخصیتی که ناشناخته ماند و خواهد ماند؛  یادداشتی از سید محمد رضا خاتمی

‏روحیه خانم ثقفی در زمانی که امام در اوج اقتدار و محبوبیت و شهره جهانی بودند با زمانی که در گوشه غربت و تبعید نجف هیچ همدمی نداشتند و امید به هیچ آینده ای کورسو نمی زد تفاوت نکرد. چه به لحاظ مادی و چه به لحاظ شخصیتی.‏

‏همان زن افتاده، مبادی آداب بود که قبلاً بود. همه می توانند شهادت بدهند که «قدرت» ‏


‏کوچکترین اثری در روح او نداشت و سبب نشده بود تا ذره ای غرور و نخوت در او راه یابد. من بسیاری از کسان را دیده ام که به خاطر نسبتی دور با او چه افتخارها می کردند اما خانم ثقفی همان بود که بود. رفتار او با کارگران و خدمه ای که در آنجا کار می کردند هم مثال زدنی بود. مهربان و بی ادعا، قدرشناس و صمیمی. این خلق و رفتار نه از روی ظاهرسازی بلکه به خاطر تربیت و شخصیت فوق العاده ای بود که سالها برای کسب آن تلاش کرده بود. شاید این روحیه بود که او را در برابر مرگ عزیزترین عزیزانش فرزندان، خواهران، برادران و بالاخره همسرش چنان مقاوم کرده بود که جز از همان ها که خداوند در قرآن کریم به «صابرین» تعبیر می کند بر نمی آید. ‏

‏آنچه در پایان می توانم بگویم این است که: «خانم ثقفی شخصیت خودساخته، انتخاب گر و تأثیرگذاری بود که روح و جان خود را با علم و ایمان آراسته بود. به همان اندازه که از خورشید وجود امام بهره می گرفت در بینش و منش امام اثر می گذاشت.‏

‏ ‏

دغدغه خانم حفظ حرمت امام بود؛ گفتاری از علی ثقفی درباره خواهر

‏اصولاً همسری با امام کاری خدایی است یک روز خدمت خانم رسیدم عرض کردم خواهر بزرگوار شما سرشار از خاطرات و اطلاعات مفیدی هستید که از هر نظر قابل توجه و الگو برداری است اگر اجازه بفرمایید بعضی از خاطرات را بنده به مرور از شما پرسیده و یادداشت کنم نگاهی از سر سوز و متانت بر من انداخت و فرمود: ”چه بگویم از سرگذشتی که جز سختی و صبر در آن نداشتم اگر چه بر تحمل آن افتخار می کنم“. سپس فرمود: ”خاطره می خواهید؟ همین دیشب بعد از نماز مغرب و عشاء آقا نشسته بودند من هم آمدم کنار ایشان نشستم. دو خدمتکار خانه یکی برای ما چای آورد دیگری درگوشه اطاق مشغول جمع آوری بود. من به آقا گفتم: این کبری خانم (یا فاطمه خانم تردید از من است) زن خوبی است. آقا فرمودند: خانم مواظب باشید غیبت نشود. من گفتم: این کجایش غیبت است تعریف از ایشان است. فرمودند: نه اگر آن یکی گفته شما را شنیده ‏‏باشد و برداشت این کند که پس من خوب نیستم این غیبت او است“ ببینید زندگی با یک چنین انسان استثنائی که تا این حد مقید به آداب اسلامی است آیا جز برای یک زن استثنائی امکان پذیر است؟!‏


نمی خواستم امام را در غربت تنها بگذارم؛ گفت و گو با مهدی ثقفی

‏خانم در همه مراحل نگرانی برای حال و آرامش آقا داشتند با اینکه در تابستان هوای نجف خیلی گرم بود و آقا هم وقتی درسها تعطیل میشد به خانم می فرمودند که به تهران و قم بروند و بستگان نزدیک را صله رحم کنند با این وجود خانم نمیخواستند آقا را تنها بگذارند و سفر را کوتاه می کردند و یکبار یادم می آید که فرمودند خیلی از نزدیکان را این بار نمی توانم ببینم و باید زود به نجف برگردم. ایشان مایل بودند امام را در غربت تنها نگذارند. ‏

‏ ‏

با خاطراتشان گریه می کردند و می خندیدند؛ یادداشتی از مهندس علی اشراقی نوه امام

‏اصولاً خانم اهل ذوق و هنر بود و به طبیعت خیلی علاقه مند. اوایل انقلاب یادم هست هر هفته همراه خانم برای دیدن کاخ ها و موزه ها می رفتم و خانم خیلی با دقت همه چیز را نگاه می کرد. چراکه توجه به هر چیزی، هرگاه به صورت توجه به یک راه برای رفتن به سوی حق باشد، توجه به خداست و همه اینها علامت ها، و نشانه ها و فلش های حرکت به سوی خداوند متعال است.‏

‏ ‏

خانم، بانوی صبور و بزرگ ایران بود؛ گفت  وگو  با حجت الاسلام و المسلمین مرتضی اشراقی نوه حضرت امام خمینی(س)

‏خانم خودش تحصیلات داشت، اهل شعر، اهل مشاعره، خوب این ها چیزهای خیلی مهمی است برای همسر یک مرجع؛ نه یک همسر رهبر سیاسی.‏

‏خصوصیت دیگر اینکه اصلاً ظاهرساز نبودند یعنی حالتی نبود که بیرونی، اندرونی دو نوع پوشش باشد، همان فرشی که در اتاق خودشان بود، شاید جنس بهتر همان فرش در اتاق بیرونی آقا بود و این ها را هم خانم مدیریت می کرد. سیستم چینش اتاق آقا و دفتر دست خانم بود. مثلاً استکانی که قرار است برای مهمان های آقا چایی ببرند، شاید استکان های خوب برای بیرونی بود که لوازم خوب مال مهمان است، یعنی مثل مردم متعارف بود. اصلاً  ساده زیستی در زندگی ایشان ‏


‏نهادینه شده بود، یک حالتی که نباید بگوییم ساده زیستی را بازی می کرد، ساده زیست بود نمایش ساده زیستی نداشت.‏

‏ ‏

فرزند در آیینه توصیف مادر

‏مصطفی،  آقا را خیلی دوست داشت و خیلی مطیع ایشان بود و به آقا احترام می کرد. او همیشه دوست داشت محبتش را به من و آقا و خواهر و برادرهایش نشان دهد. مثلا خودش به بازار می رفت و برای من لباس می خرید و می آورد. آقا هم خیلی مصطفی را دوست داشتند و مثلا به ما می گفتند، «ناهار نخورید تا مصطفی بیاید.» آقا به مصطفی احترام خاصی می گذاشتند و وقتی در 30 سالگی او، متوجه شدند که مصطفی مجتهد است به او اجازه اجتهاد دادند.‏

‏ ‏

... با احمد جان؛ خاطرات و گفته های همسر گرامی امام از حاج سید احمد خمینی

‏اولادهای من به تبعیت از آقا رفتارشان با من خیلی خوب بود و هست. البته آقامصطفی بسیار مهربان و احترامشان به من فوق العاده بود، بعد از فوت ایشان این خصوصیت در احمدجان نمایان شد. البته تا هنگامی که امام زنده بودند، بسیار مهربان و محترمانه بود، گاهی اوقات به من می گفت: اگر کاری داری به آقا نگو و به من بگو تا برایتان انجام دهم که من فکر می کنم این ناشی از توجه و دقت زیاد ایشان به آقا بود، شاید خواسته ای یا تقاضایی که از ما می شود باعث ناراحتی آقا شود. چون می دانید بالاخره مردمی که با ما رفت وآمد می کنند بعضی ها دچار مشکل می شوند و یا نیازی دارند و یا گرفتاری دارند که توصیه احمدجان این بود که این امور را به من بگویید تا رفع کنم. ولی بعد از امام انگار تمام علاقه ای که به آقا و من داشت یکجا در من جمع شد، بسیار مهربان تر و متواضع تر و باتوجه تر شد و ابراز علاقه شدیدی به من می کرد. هر روز به من سر می زد. پایش که درد می کرد و نمی توانست از پله ها بالا بیاید از پایین پله ها یا روی پله ها می نشست، احوالپرسی می کرد و با تاکید می گفت:” مادر کاری ندارید، هرچه شما بگویید تا آنجا که از دستم برآید انجام می دهم.”‏


نامه های منتشر نشده خانم به حاج سید احمد آقا‏ پسر عزیز و مهربانم 


کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت    یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم


‏ده روز دیگر بیشتر نمانده که باز غربت تازه تری پیدا کنیم و نمی دانیم به کجای دنیا باید برویم. تکلیف هر کسی پیداست که می رود به وطن آبا و اجدادی خودش یا هر کجا را که بهتر بداند. ولی راجع به ما لازم به توضیح نیست که هیچ مملکتی ما را نمی پذیرد ولی هنوز امید به اینکه همین جا فعلا بمانیم داریم تا بعداً چه پیش آید. فعلا سبب شده است که من دست از سفری که زنده کننده روح و اعصاب بلکه ماده حیاتی دارد برای من، بردارم و به امیدش بنشینم. تاکنون موافقت نکرده اند اما از اظهار لطف و محبت شما که نسبت به آمدن من نموده بودید بسیار متشکر و سپاسگزارم زیرا جز پشتیبانی شما اولادها هیچ چیز دیگر نمی خواهم چون از صمیم قلب دوستتان دارم بلکه تمام وجودم خلاصه شده در شماها. حال مزاجی همگی از پدر، برادر و سایرین خوب و سلامت. طلبه ها اعم از افغانی و ایرانی به فکر رفتن افتاده  اند، منتظر روز موعود که اول هفتمین ماه خودشان است برای این که تموز که مطابق ژوئیه فرانسه و 21 جمادی الثانی می شود 9 / 4 شمسی. سرنوشت اجانب نجف معلوم خواهد شد. ‏

‏ ‏

نامه های امام به خانم

‏تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حال] من با هر شدتی باشد می گذرد ولی به حمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم؛‏7‏ حقیقتا جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد.‏

‏ ‏


وصیت امام به فرزندان در رعایت حقوق مادر

وصیت مهم من به همه اولادهایم خصوص مصطفی آن است که با مادرشان سازگار و مهربان باشند و رضایت خاطر ایشان را به عمل آورند زیرا ایشان به همه ماها حقوق فراوان دارند و ادای آن برای من میسر نشده است؛ فرزندان من باید به اطاعت و جلب رضایت ایشان خدای تعالی را راضی کنند و بدانند رضایت من از آنها منوط به رضایت مادرشان است و نیز خود فرزندان من باید با یکدیگر مهربان و گرم باشند و آنها مطیع برادر بزرگ خود و ایشان مهربان با آنها باشد.

‏ ‏

‏ ‏

پیام تسلیت مقام معظم رهبری به مناسبت ارتحال همسر رهبر کبیر انقلاب اسلامی

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏ درگذشت بانوی مکرم، همسر گرامی رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (رحمة الله علیهما) را به ملت ایران و همه ارادتمندان آن امام عزیز و به آن بیت رفیع و فرزندان و فرزندزادگان بالخصوص حجت الاسلام آقای سید حسن خمینی و اخوان محترم و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت می گویم. آن مرحومه که خود بازمانده دودمان علمی نامداری بود، سالیان متمادی یار و همراه امام بزرگوار، و مایه آرامش ایشان در همه مراحل دشوار آن جهاد مستمر و بزرگ بود و با صبر و عزم و توکل زندگی پرافتخاری را گذرانید.‏

‏رحمت خدا بر او و بر امام راحل باد.‏

سیدعلی خامنه ای

‏ ‏


namaz

 

 

پیام تسلیت حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی 

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏انالله و انا الیه راجعون‏

‏سرانجام پس از عمری صبر و استقامت و ماهها بیماری، همسر گرامی و محترمه امام خمینی (سلام الله علیه) به جوار رحمت خداوند سبحان شتافت و دوستداران امام عظیم الشأن را داغدار نمود. ناگفته پیداست که همسری و همراهی با رهبر کبیر انقلاب، اگر سعادت و افتخار را نصیب وی ساخته بود، سختی غربت، تبعید، شهادت فرزند، رنج مبارزه و هجران امام و یادگار امام (رحمة الله علیهما) را نیز به همراه داشته است. بی شک تحمل کم نظیر، واقع بینی ستودنی و ایمان به خدای متعال در کنار روح و روان آرام و ضمیر مطمئن، جلوه هایی مثال زدنی در وجود مادر انقلاب اسلامی یافته بود.‏

‏علاقه وافر امام به ایشان که در جای جای وصیت های حضرت امام مشهود است و احترام و تکریم بی نظیر بی نظیر امام نسبت به همسر خویش نشانه های کوچکی است که این بزرگی و وقار را به اثبات می رساند. ‏


‏زندگی همسر گرامی امام در همه دورانهای عمر به گونه ای رقم خورده بود که همگان را به اذعان به کرامت و بزرگی وی وا می داشت. بدون تردید موفقیت نهضت اسلامی و استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی مرهون فداکاری همه ملت ایران به ویژه کسانی است که در حلقه نزدیکان امام حضور داشتند و در این میان هرگز نمی توان از نقش همسر محترمه امام غفلت ورزید.‏

‏در سرتاسر دوران مبارزه و تبعید و غربت و هجرت، و در کشاکش رنجهای پدید آمده از ناحیه مغرضان و متحجران و مخالفان نهضت، و در طوفان حوادث سهمگین پس از پیروزی انقلاب اسلامی و دشواری های دوران دفاع مقدس، این مادر نمونه انقلاب اسلامی با بزرگ منشی و مناعت طبع موروثی، و شرح صدر و مهربانی و بردباری مثال زدنی خویش آنچنان فضایی سرشار از آرامش و امنیت خاطر در محیط بیت امام پدید آورده بود که تحمل سختی ها و مرارت ها را  بر امام و فرزندان امام ممکن می ساخت. ‏

‏بدون تردید تجلیل از این بانوی بزرگ تجلیل از امام راحل ماست.‏

‏خداوند ایشان را مشمول غفران واسعه خویش قرار دهد و به همه ما در عزای ایشان صواب صابران و مصیبت زدگان عطا فرماید.‏

‏ ‏

‏ ‏

پی نوشتها:

‏ ‏

‏1. صحیفه امام؛ ج 6، ص 301.‏

‏2. همان؛ ج 7، ص 341.‏

‏3. همان.‏

‏4. همان؛ ج 6، ص 300.‏

‏5. همان؛ ج 16، ص 192.‏

‏6. فریده مصطفوی؛ برداشت ها؛ ج 1، ص 71.‏

‏7. برای عزیمت با کشتی به عربستان برای انجام اعمال حج.‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎