سخنرانی
زمان: قبل از ظهر 19 مرداد 1360 / 9 شوال 1401
مکان: تهران، حسینیّۀ جماران
موضوع: نابسامانیهای موجود انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلابهای دیگر
حضار: اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا، اعضای انجمن اسلامی شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
بسم الله الرحمن الرحیم
مقایسه نابسامانیهای انقلاب با انقلابهای دیگر
از آقایان نمایندگان انجمنهای خارج کشور که در اینجا حضور دارند و از نمایندگان انجمنهای اسلامی اتوبوسرانی تشکر می کنم.
و باید عرض کنم که امروز کشور مال خود شماست و هرچه زحمت بکشید،پیش خدا اجر دارید. برای کشور اسلامی زحمت می کشید و برای خودتان و این طور نیست که زحمتهای زیاد را شما بکشید و قدرتهای خارجی بهره برداری کنند. بحمدالله دست جنایتکاران و خیانتکاران از این مملکت قطع شده است و تفاله های کمی که مانده است، آنها هم به دنبال آنها خواهند شتافت.
بعضی مطالب است که باید عرض کنم و آن اینکه کشور ما از باب اینکه در زمان انقلابی مثل انقلاب صدر مشروطه و مثل انتقال رژیمی به رژیم دیگر در سابق، حاضر نبودند و جوانهای ما از انقلابات بکلی بی خبر هستند یا اگر خبر دارند حاضر واقعه نبودند و همین شنیده اند، و لهذا، گاهی به نظر می رسد که گفته می شود که در ایران یک نابسامانیهایی هست، یک قتلهایی هست، یک کشتاری هست، یک بمبهایی هست که منفجر می شود و از این قبیل که می بینید، حالا در سطح یک کشور کم و بیش هست.
شما نمی دانید که وقتی که می خواست حکومت به قاجار برسد و یک انقلابی بود که یک رژیمی را، رژیم سلطنتی را به یک رژیم سلطنتی دیگری، یعنی یک طایفه ای را از
بین ببرند و طایفه ای دیگر بیایند، آغا محمد قجر در ایران چه کرد و برجهایی که از سرهای مردم درست کرد و امثال اینها. شما تاریخ انقلاب مشروطه را بخوانید و ببینید در انقلاب مشروطه چه بساطی بوده است، چه آن وقتی که انقلاب شد و مشروطه را بپاکرد، با اینکه انقلاب تغییر رژیم سلطنتی نبود، فقط این بود که سلطنت استبدادی یک قدری محدود بشود و روی قوانین مشروطه باشد. شما توجه کنید که در آذربایجان، در تهران، در شمال چقدر جنایات واقع شد و چه قدر کشتار از مردم صالح و از مردم دیگر واقع شد. اگر مطالعه کنید در انقلاباتی که در دنیا واقع می شود یا در انقلابات کوچکی که در ایران واقع شده است، قبل از این انقلاب بزرگ، خواهید دید که این انقلاب از تمام انقلابهایی که در طول تاریخ واقع شده است، یک انقلاب آرام بوده است و یک انقلابی بوده است که ثمراتش زیاد و چشمگیر و ضایعاتش نسبت به ثمراتش کم. شما حجم کارهایی که در این چند سال کردید درست توجه ندارید که شما چه کردید. آنهایی که می روند خارج و مسائل را در خارج بررسی می کنند، و مسلمانهایی که در خارج هستند یا مستضعفانی که در خارج کشور شما هستند، آنها می دانند که در ایران چه شده است و عمق این انقلاب چه اندازه است.
شما یک سلطنت 2500 سالۀ جابرانه را بکلی ریشه کن کردید و یک رژیمی که تمام قدرتهای بزرگ دنیا دنبالش بودند و طرفدارش بودند، شما تمام قدرتهای دنیا را کنار زدید و رژیم را به کلی از بین بردید و یک حکومت اسلامی در ایران اعلام کردید. این مطلب، یک مطلبی نیست که شما خیال کنید که یک کار کوچکی شده است و حالا ضایعات دارد، این کار، کار بسیار بزرگی است. شما یک ملت، در مقابل تمام قدرتهای عالم ایستادید و مقابله دارید با تمام قدرتهای دنیا و همه بر ضد شما هستند و مع ذلک، شما ایستادید و همه را کنار زدید. غافل نباشید از اینکه شما کاری انجام دادید که در طول تاریخ کم نظیر بوده است یا بی نظیر بوده است.
شما خیال نکنید که حالا این عده بچه های بیچاره ای که بازی خورده اند از این بزرگترهایی که از اول آمده بودند و می خواستند که در این ملت و در این مملکت حکومت کنند و چون این مملکت اسلامی بود، حکومتش را به دست کسانی که به اسلام اعتقاد ندارند نمی شد بدهند، حالا یک شلوغکاریهایی کرده اند و یکی یکی هم فرار کرده اند و در بیرون ایران دارند زندگی می کنند. البته صحبتها زیاد است که ما چه خواهیم کرد و چه خواهیم کرد. در داخل که بودند هیچ غلطی نتوانستند بکنند حالا رفته اند خارج می گویند ما از آنجا چه می کنیم. شما گمان نکنید که اینها در آنجا حتّی خودشان با خودشان خوب باشند، خود اینها هم با هم در آنجا دشمن هستند. اشخاص منافق و اشخاص کافر نمی توانند با هم یک وجهه ای داشته باشند، اتحادی داشته باشند که یک کاری انجام بدهند. تمام کارهایشان این است که مصاحبه می کنند و صحبت می کنند و فحش به هم می دهند یا به ماها فحش می دهند یا خودشان به هم فحش می دهند. یک دسته ورشکسته ای که در اینجا یا با لباس مبدل یا با لباس زنانه فرار کرده اند، حالا در آنجا نشسته اند و می خواهند مملکت ایران را زمامداری کنند و می گویند که همۀ ایران با ما هستند. خوب، اگر همۀ ایران با شما هستند پس کجا رفتید؟ خوب، تو ایران بودید مریدهای شما هم همراهتان بودند و خوب بود شما این یک مشت ـ فرض کنید که ـ معمم را یا این یک مشت غیر عالم را خوب شما کنار گذارید و خودتان جایشان بنشینید!
ضرورت احساس وظیفه مردم در امور کشور
مسئله این است که از باب اینکه ما انقلابات را درست ندیدیم، خیال می کنیم که چهارتا ترقه وقتی که در تهران ـ فرض کنید که ـ یا چهارتا بمب در تهران منفجر شد یک چیزی شده است. نخیر، اینها چیزی نیست، هر بچۀ دوازده ساله ای می تواند که یک چیزی از اینها را ببرد توی جمعیتی بگذارد و فرار کند. یک مسئله ای نیست اینکه ما بنشینیم راجع به این مسئله چه بکنیم. البته از باب اینکه یک دست اشخاص غافل،
جوانهایی که ما همیشه میل داشتیم که اینها در راه کشور خودشان در راه اسلام خدمت بکنند اینها بازیشان داده اند و مشغولشان کرده اند به یک کارهای بچگانه ای که در یک جا می کنند و مسلمانی را می کشند، یک بچه ای را می کشند، یک پیرزنی را می کشند، اینها البته باید به دست خود ملت جلوگیری از او بشود. ملت نباید بنشیند که دولت همۀ کارها را انجام دهد. یک وقتی بود که دولت علی حده بود و ملت علی حده، وقتی اینها جدای از هم بودند یک کارهایی را می گفتند باید دولت بکند به ما چه ربطی دارد. اگر در آن زمان یک جنگی واقع می شد ابداً مردم کاری نداشتند. اگر دعا نمی کردند که خود اینها، خود این ظالمها شکست بخورند لااقل کاری نداشتند. رضاخان را وقتی که از ایران بیرون کردند مردم جشن می خواستند بگیرند از باب اینکه خوب، یک ظالمی رفته است. اینکه الآن مملکت ما همه چیزش استقرار پیدا کرده است، برای این است که حکومت و غیر حکومت تو کار نیست، خود مردم اند. خود این مردم یک رئیس جمهور درست کردند و نخست وزیر هم آن کسانی که وکیل آقایان بوده اند درست کرده اند و همه از خود این مردم، یک کسی را نیاورده اند که فلان السلطنه یا فلان الدوله یا از امریکا آمده باشد یا از فرانسه آمده باشد. حالا الآن همۀ حکومت و مجلس و چیز و اینها از خود این مردم است و مردم نباید بنشینند که حکومت برایشان کار بکند، از اول هم ننشسته اید شما برای این معنا. وقتی که جنگ واقع شد، در خارج از جبهه تمام شما دخالت داشتید و زحمت می کشیدید، هرکس به هر اندازه ای که از او می آمد، آن کسی که در اتوبوسرانی و اینها بود زحمت خودش را می کشید، آنهایی که در خارج کشور از دوستان ما بودند، از جوانان ما بودند، آنها هم کمک می کردند به اینها. این یک مسئله ای نیست که حالا ما بنشینیم خیال کنیم که یک مطلبی واقع شده و چهارتا وافوری و جنایتکار در خارج کشور نشسته اند و می خواهند زمام امور کشور را به دست بگیرند. مسئله این نیست.
تلاش بیهوده منافقین در ایجاد رعب و وحشت
من متأثرم برای این عدّه جوانی که از این اشخاص منحرف بازی خورده اند، درِ توبه
باز است. اسلام، خدای تبارک و تعالی، درِ توبه را باز کرده است برای همه. الآن هم اگر همۀ اینهایی که در خارج رفتند و می خواهند حکومت ایران را به هم بزنند همۀ اینها توبه کنند و برگردند به مملکت خودشان و واقعاً بخواهند که خدمت کنند به مملکت خودشان، خوب برگردند، بیایند خدمت کنند، کسی کارشان ندارد. اینها بیخود رفتند بیرون و هیاهو می کنند و خودشان هم می دانند کاری ازشان نمی آید، لکن با سیلی صورت خودشان را سرخ کرده اند. خوب، کسی که می خواهد از اینجا برود از توی توالت بیرون می آید و ـ عرض می کنم که ـ با چه می خواهد برود، این حالا حکومت ایران را می خواهد بگیرد و همۀ ملت هم با او همراه اند. فقط یک دهم هستند که در ایران با اسلام موافق اند و اِلاّ همۀ اینها با حکومت اسلامی مخالف! خوب، اینها یک چیزی نیست، بچه بازی، حرفهای بچّه بازی است که مع الأسف، اشخاصی که خوب بود خدمت بکنند به این کشور، می توانستند خدمت بکنند به دام افتادند و این طور حیثیت خودشان را از بین بردند و زحمتهایی هم اگر سابقاً کشیدند، بکلی قلم سرخ رویش کشیدند. و این ترقه بازیهایی که در ایران می شود، البته به ما یک صدماتی وارد می شود، اما این یک قدرتی نیست، این طور نیست که یک قدرتی باشد که قدرتی در دست آنها هست و دارند ترقه می اندازند، بمب را قایم کنند، این هر بچه ای می تواند این کار را بکند، هر دزدی می تواند برود یک جایی یک بمب بگذارد منفجر بکند. این یک مسئله و قدرتمندی نیست در کار، این عجز و بیچارگی و بدبختی و انحراف است. منتها ما متأثّریم برای جوانهایمان، متأثّریم برای این بازیخورده ها، برای این دخترها، برای این پسرها که اینها می بینند که آنی که اینها را وادار می کند به این امر، خودش رفته بیرون آنجا مشغول بازیگری اش هست، یا آنهایی هم که اگر از آنها در اینجا هست در بیغوله ها دارند زندگی می کنند و شماها را وادار می کنند بروید شماها استقامت کنید، کارها را درست بکنید ما بیاییم حکومت کنیم. خوب، شما چرا بازی می خورید از اینها. خوب، این چه عقلی است که انسان داشته باشد که شما جوانها زحمت بکشید، خون خودتان را بدهید و همه چیز، برای کی؟ برای آن کسی که نه به اسلام عقیده دارد، نه به قرآن عقیده دارد،
بلکه دم از قرآن خیلی می زند، اما وقتی که کتابهایشان را شما الآن ملاحظه کنید کتابها انحرافی و همه از اسلام منحرف. خوب، ما می گوییم که اگر جوانهای ما خدمت می کنند برای اسلام، برای خدا خدمت می کنند. همه چیز ما از خداست، برای خدا هم باید بدهیم. خوب، شما جوانهای بیچاره ای که گرفتار اینها شدید خون خودتان را برای کی می دهید؟ ما می گوییم برای خدا. شما می گویید برای کی؟ اگر برای خداست، حکومت اسلامی حالا حکومتی است که می خواهد احکام اسلام را درست کند. اگر واقعاً شما خونتان را می دهید برای چهار نفری که انحراف دارند، اعتقاد به اسلام و اعتقاد به کشور اعتقاد به اینها ندارند خون خودتان را می دهید و رفقای خودتان را، جوانهای خودتان را می کشید، برای این. خوب، یک قدری فکر لازم دارد که ببینید برای چه می کنید، برای چی این کارها را می کنید.
انسان باید هر کاری می کند یک راهی داشته باشد، یک اتکایی داشته باشد. ملت ما اتکاء به خدا دارد، در جبهه، جنگ می کند. ملت ما اتکاء به خدا دارد، در جبهه جنگ می کند و نماز شب می خواند و ـ عرض می کنم که ـ با دشمن اسلام مبارزه می کند، اگر آنجا شهید بشود آن اجرش با خدای تبارک و تعالی است و پیش خدا آبرومند است، پیش خلق هم آبرومند است. امّا شمایی که در خارج یک دسته نشستند و شما بیچاره ها را وادار می کنند به اینکه بروید و مردم را بکشید و ترقه بگذارید فلان جا چه بشود، بمب بگذارید کجا چه بشود، انفجار ایجاد بکنید، خوب شما اتکایتان به کی است؟ فردا این سرانی که هستند از قبیل بختیار و امثال بختیار، برای شما یک کاری انجام می دهند؟! شما اگر از بین رفتید، اگر شما کشته شدید، فردا بختیار برای شما یک کاری انجام می دهد یا رجوی انجام می دهد، یا دیگران؟! ما می گوییم خدا، شما می گویید چی؟ اگر شما هم می گویید خدا، خوب با ما همراهید بسم الله ، بیایید خدمت کنید به این مملکتتان.
هی می گفتید اختناق است، کو اختناق؟ حرفش را هی می زدید، هی می گفتید اختناق
است، ایران چطور است، چماقدارند فلان. حالا وقتی که این خانه های تیمی شما را پیدا می کنند، می بینند یک دسته چماق آنجا هست و یک دسته هم خنجر آنجا هست و یک دسته هم بمب آنجا هست و اینها، اما شما اگر پیدا کردید یک خانه ای از اینهایی که به اسلام اعتقاد دارند،یک جایی که مربوط به آنهایی است که به اسلام اعتقاد دارند پیدا کردید که توی آن یک چماقی باشد، توی آن یک چیزی باشد؟ در آن قرآن هست و کتاب هست و امثال اینها. اگر به اسلام عقیده دارید، خوب، بسم الله بیایید بیرون، بیایید از بیغوله ها به اسلام خدمت بکنید. و شما هم که جوانهایی هستید که بازی خوردید و انسان خیلی متأسف از این هست، بیایید به دامن ملت خودتان، اسلام خودتان. تاکی برای دیگران می خواهید کار بکنید؟ شما می دانید که اینها روابطشان با خارج چقدر بوده است؟ یک شمه اش را دیشب در تلویزیون، خوب بسیاری از شما دیدید اشخاصی که روابطشان با قاسملو و با حزب دمکرات هست و با کومله و با چه، خوب این اشخاص برای شما می خواهند چه بکنند؟ اینها برای شما چه درست کردند؟ کشور شما را استقلال به آن می دهند؟ اینها که هر کدام به یک طرف می کشند، یکی سلطنت طلب و برای سلطنت، برای رضا پهلوی می خواهد کار بکند، یکی هم نمی دانم چکاره هست و برای جبهۀ ملّی می خواهد کار بکند، یکی هم چکاره هست و برای کی می خواهد، خوب، هیچ کدام اینها به اسلام کاری ندارند و صریحاً می گویند که جمهوری اسلامی باید از بین برود و یک جمهوری دمکراتیک پیش بیاید، یا خیر باز سلطنت عود بکند.
مقاومت ملت در مقابل فشارهای داخلی و خارجی
در هر صورت شما از این حرفهایی که از روی بیچارگی دارد صادر می شود و از این مصاحبه هایی که از روی بیچارگی دارد صادر می شود و از این بمبهایی که از روی
بیچارگی دارد صادر می شود هیچ خوفی نداشته باشید؛ برای اینکه اگر ما هم شهید بشویم و کشته بشویم، خوب ما یک اتکایی داریم، اتکائمان خداست و چیزی نیست. اینها در یک کشور سی میلیونی که یک همچو انقلابی کرده، شما می خواهید چهار تا بمب هم در نرود، این نمی شود همچو چیزی.
انگلستان الآن وضعش از ما بدتر است. امریکا این مهد آزادی و این حرفهای مزخرف، الآن وضعش از ما بدتر است؛ آنجا همین کشته ها واقع می شود و می گویند در هر چند دقیقه ای یک نفر کشته می شود. شما خیال می کنید فقط مملکت ماست که چی، مملکت ما ضایعاتی نداشته است، از اولش حساب کنید تا آخرش، یک مقدار کمی بوده. این مقداری که در زمان محمدرضا، آن کشتاری که در زمان محمدرضا واقع شد که در یک روزش به حسب آن طوری که گفتند پانزده هزار جمعیت شهید شد، کی حالا همچو چیزهایی شده است؟ منتها اینها به بوق می زنند و آن عمال خارجی هم در رسانه های خودشان می گویند و می نشینند صحبت می کنند که بلکه ان شاءالله ، با این صحبتها یک کاری بشود و نمی دانند که با حرف، کاری نمی شود. ملت ما ایستاده است و در مقابل همه چیز ایستاده است؛ برای اینکه به اسلام می خواهد خدمت بکند. در عین حال باید ملت ما بیدار و مستعد برای امور باشد. یک ملتی که زنده شده است، یکی ملتی که از تحت آن فشارهای ساواک و امثال ذلک بیرون آمده است ـ البته آنها می گویند که حالا آخوندها دارند این کار را می کنند. خوب، شما یک آخوند پیدا بکنید که مثل زمان سابق ریخته و به سر شما چه کرده؛ آنها می گویند این حرفها را ـ ملتی است که [خارج شد] از تحت فشار و از تحت ظلم، چقدر سالها و اخیراً ظلمی که در این سالها واقع شد بر ملت ما، اگر شما زمان رضاخان را یاد داشته باشید می دانید که در زمان رضاخان چه کردند با این ملت، چه کردند با این بانوان ما، در زمان محمدرضا هم با فرم دیگری از او بدتر کردند. یک ملتی که ایستاده و مقابل ظلم، مقابل جور، مقابل ستمگری، مقابل همه
فسادهایی که بوده است، غارتگریهایی که از این مملکت شده است، ایستاده اند در مقابل او، اینها خوف از این ندارند که چندتا قضیه واقع بشود، لکن باید کاری بکنند که اینها هم دیگر واقع نشود.
وظیفه مردم در شناسایی و معرفی خرابکاران
و من به حسب تکلیف شرعی به همۀ ملت عرض می کنم که هر منزلی، این دو ـ سه تا منزلی که در اطراف خانۀ خودش است، نظر بکند ببیند چه جور می گذرد در سرتاسر ملت. وقتی مملکت مال خود شما هست و دارند بر ضد مملکت شما عمل می کنند، خودتان باید این مسائل را حل بکنید، ننشینید که دولت بکند. دولت همچو قدرتی الآن ندارد که همه در سرتاسر کشور ـ عرض می کنم ـ اطلاعات داشته باشد. خوب، شما باید جمعیت اطلاعاتی و گروه اطلاعاتی باشید. خوب، هر انسانی می تواند که بفهمد این منزل همسایه، کی ها هستند، چه می کنند، آن منزل آن طرفیش هم چه می کند. این دو ـ سه تا منزلی که اطراف است، شما آن را تحت نظر بگیرد، شما هم او را تحت نظر بگیرید. اگر ده روز، بیست روز، یک ماه این کار بشود که همۀ مردم توجه به این داشته باشند که این همسایۀ من چه می کند، تو خانۀ همسایۀ من کی رفت و آمد می کند، پیدا کردن یک رد پایی از این منافقین و منحرفین فوراً اطّلاع بدهند به آن کمیتۀ نزدیک، به آن کلانتری نزدیک اطلاع بدهند که یک همچو قصه ای در آن منزلهاست، اگر این طور بشود زود حل می شود.
اینها یک جمعیت زیادی [نبودند] که شما خیال کنید که یک گروه زیادی هستند. اینها اوّل خودشان را امتحان کردند، ریختند توی خیابان و شروع کردند آدم کشتن، بعد توی سرشان وقتی زدند، گفتند که نه ما این کار را نباید بکنیم، یک جور دیگر باید بکنیم، باید در مخفی این کار را بکنیم. اینها یک عده ای کمی هستند که بسیارشان گرفتار شدند و بسیاری از خانه هایشان از بین رفته و یک جزئی مانده و یک دسته بازیخورده ای که ما واقعاً متأسفیم از این. پدر و مادرها توجه کنند بچه هایشان را که چه می کنند و چه
می گذرد، این دختر بیچاره را نگذارند که در دام اینها بیفتد، این پسر بیچاره را نگذارند که در دام اینها بیفتد، خودشان آنها را نصیحت کنند و اگر نصیحت پذیر نیستند معرفی کنند. یک تکلیف شرعی است، کسی که می خواهد یک مسلمان را بکشد شما باید قبل از اینکه او بکشد معرفی اش کنید و اگر نکنید شما شریکید در این جرم. اگر این مطلبی که من عرض می کنم و این یک تکلیف شرعی الهی است که خود مردم سرتاسر کشور، خود مردم که در هر جا هستند نظر کنند ببینند در این همسایگی با آن همسایه، آن همسایه چه می گذرد، کی رفت و آمد می کند، رفت و آمدهای مشکوک است، رفت و آمدهای عادی است؟ رفت و آمدهای مشکوک را نظر بگیرند و بعد اطلاع بدهند. اگر یک مدت کوتاهی این کار بشود این عدۀ کمی که مشغول این فساد هستند [شناسایی می شوند]. حالا شما خیال نکنید که پنجاه هزار نفر مشغول هستند، بیست نفر آدم می توانند پنجاه جای تهران را منفجر کنند، بیست نفر آدم می توانند، پنجاه نفر می توانند چند تا شهر را منفجر کنند. این یک چیزی نیست، یک قدرتی نیست، یک دزدکاری است که برای هر کسی امکان دارد. در هر صورت اگر مردم به این تکلیف شرعی که برای حفظ دماء مسلمین است، برای حفظ جان بندگان خداست، این مطلب را عملی کنند و خودشان نظارت کنند ببینند این منزل در آن چه می گذرد، در آن منزل چه می گذرد، در آن منزل چه می گذرد، رفت و آمدها چه جوری هستند، وقتی که شناسایی کردند اگر دیدند که یک رفت و آمدهای مشکوکی است، یک اشخاص مشکوکی در آنجا هستند، یک توطئه هایی در اینجا می گذرد، فوراً اطلاع بدهند به این کمیته ها، به پاسدارها، به کسان دیگر و به کلانتریها اطلاع بدهند. اگر یک مدت کوتاهی این کارها انجام بگیرد تمام می شود. اینها چیز مهمی نیست، این اصلش اگر شما کشتاری که در زمانهای سابق واقع شده، در یک انقلاب جزئی ملاحظه کنید، می بینید که مسئلۀ ما یک مسئلۀ ضعیفی است و این هم عمده اش این است که مردم خودشان در صحنه هستند.
ضرورت همکاری مردم با دولت در رفع مشکلات
ویژگی مهم این انقلاب این است که مردم خودشان انقلاب کردند. یک کسی نیامده
انقلاب را بکند، یک کسی لشکر کشی نکرده برای انقلاب. خود مردم همین کوچه و بازار و همین مردم عادی و خصوصاً، طبقۀ مستضعف باصطلاح آنها و طبقۀ اعلا به نظر ما، خود اینها بودند که انقلاب کردند و کار را انجام دادند، نه من می توانم یک همچو کاری بکنم، نه افراد دیگر می توانند یک همچو کاری بکنند. خداست که دل اینها را قوی کرد و آنها را دلشان را ضعیف کرد. آنها ترسیدند از شما با همۀ ساز و برگی که داشتند و شما نترسیدید از آنها با مشت خالی، انقلاب واقع شد. حالا هم همین طور است، همان انقلابیها شما هستید و همین شما هستید که در صحنه حاضرید و همین شما هستید که باید با دولت همکاری بکنید. دولت تنها نمی تواند که این جنگ را اداره کند. شما ملتید که در صحنه حاضرید و همین شما هستید که باید با دولت همکاری بکنید. دولت تنها نمی تواند که این جنگ را اداره کند. شما ملت هستید که می توانید دنبال او باشید و از پشت جبهه ها کمک کنید و باید بکنید. کشور خودتان است، کشور اسلامی است، اسلام در خطر است، وقتی این طور است همۀ ما باید و موظفیم که کمک کنیم به آنها؛ هرکس به اندازه ای که می تواند کمک بکند به آنها. آوارگانی که از جنگ آمده اند در جاهای دیگر زندگی می کنند، شما بنشینید بگویید دولت همه کار را بکند، یا هلال احمر همه کار را بکند، نمی توانند بکنند همۀ کارها را. کار آسانی نیست، شما هم باید کمک بکنید همه باید کمک بکنند و ان شاءالله ، می کنند، الآن هم همه دارند کمک می کنند، دلسرد نشوید. کاری که برای خداست دلسردی ندارد. اگر برای دنیا یک کاری بکنید، البته وقتی دیدید دنیا خیلی تأمین نشد دلسرد می شوید، اما کسی که برای خدا کار می کند دلسرد نباید بشود، معنا ندارد دلسردی. هر چه زحمت زیادتر، ارج زیادتر. هر چه گرفتاری زیادتر، پیش خدا ارجمندتر خواهد بود. یا فرض کنید که یک جایی زلزله است مثل کرمان که یک همچو زلزله ای آمده و همچو کشتاری شده و همچو بیخانمانی، خوب، چهار روز دیگر زمستان می آید، این همه جمعیت آنجا؛ چه بکنند. دولت نمی تواند همۀ این کارها را انجام دهد. مشغول اند آنها همه، بیچاره ها هلال احمر هم مشغول است، دولت هم مشغول است، همه مشغول اند، اما ننشینید به اینکه فقط آنها کار بکنند و بحمدالله ننشستید
و آن طوری که اخیراً این اشخاص از خارج آمده بودند، گفتند بی سابقه است، لکن مع ذلک، دنبال کنید، بروید ببینید و همان طوری که تا حالا کردید، انجام بدهید وظیفه را. یک وظایفی است که وظایف انسانی است، همه برادر شما هستند، خواهر شما هستند، فردا زمستان می آید، اینها باید اداره بشوند، باید ساخته بشود برایشان کارها و این دولت تنها نمی تواند. همۀ ما باید در این امر شرکت کنیم. و همین طور همۀ گرفتاریهایی که هست، گرفتاری هرچه هست، چه گرفتاریهایی که زلزله و امثال اینهاست، سیل است و ـ نمی دانم ـ چه هست و چه گرفتاریهایی که برای ما پیش می آورند، خود شما مملکتتان را باید حفظ کنید و خود شما باید ـ عرض می کنم که ـ همراهی کنید تا کارها اصلاح بشود و اصلاح هم می شود.
هیچ وقت اصلاً کلمه یأس را در ذهنتان وارد نکنید که این از جنود شیطان است. یأس از جنود شیطان است؛ یعنی، شیطان القا می کند در شما. این شیاطینی هم که همان تابع شیطانهای بزرگتر هستند، همینها می خواهند با این کارها یأس ایجاد کنند. در صورتی که مسلمانی که برای اسلام می خواهد کار بکند چرا مأیوس باشد. الآن وضع کشور ما از وضع زمان پیغمبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ همه چیزش بهتر است، آن وقت حتی نداشتند که بخورند. آن کسی که می خواهد جنگ کند یک خرما را می دادند به او، می گذاشت تو دهانش و باز درمی آورد و به دیگری می داد و ... این طوری اسلام را رساندند. آقا، اسلامی که این طوری به ما رسیده، از صدر اسلام این طور اینها جانفشانی کردند و اسلام را رساندند به ما، خوب ما هم باید بکنیم این کارها را. الحمدلله حالا، آن حرفها نیست در کار، ارزاق فراوان، گران است البته، گرانی هست و شما متوقع این خوب باید باشید که قحطی بشود. بحمدالله خدای تبارک و تعالی منت به ما گذاشته است و قحطی نیست در کار، فراوان، البته گران است. برای مستمندان و فقرا مشکل است و باید دیگران به آنها کمک کنند و من امیدوارم که بزودی همۀ مشکلات رفع بشود. و اتکال به
خدا بکنید، اطمینان داشته باشید که با اتکال به خدا تمام کارهای شما اصلاح می شود و احکام اسلام ان شاءالله ، بخوبی اجرا می شود. و البته یک گله هایی هست از اینهایی که می خواهند مسائل را اجرا کنند در [مناطق زلزله زده]، آنجاها خیلی ازشان شکایت است به اینکه کار صحیح نمی کنند، بد عمل می کنند، به مردم تعدی می کنند. من کراراً گفته ام که مملکت اسلامی باید همه چیزش اسلامی باشد. نباید ما کارهایمان بر خلاف اسلام باشد، نباید کشاورز خیال کند که حالا که مملکت را ما گرفتیم تعدی کند به کس دیگر. باید همه چیز روی موازین اسلامی باشد و همۀ مردم خودشان را مهیا کنند که اسلام را ان شاءالله ، در این مملکت تقویت کنند، و ان شاءالله ، از آن مملکت هم به ممالک دیگری صادر بشود و صادر شده است. شما خیال نکنید صادر نشده، صادر شده است. الآن بسیاری از این ممالک هستند که مردمش بیدار شده اند و توجه پیدا کرده اند و مشغول اند به کارها. ان شاءالله ، امیدوارم که موفق بشوند و همۀ ما موفق بشویم که به اسلام خدمت بکنیم. و من از خدای تبارک و تعالی توفیق همۀ ملت را و همۀ ملتهای اسلامی را و سلامت و سعادت برای همه و برای حضار اینجا خواستارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته