مصونیت حجاب
پیام امام در پاسخ استعلام در مورد تعرض عده ای از افراد ناآگاه و احیاناً ضد انقلاب، به بانوان بی حجاب
جمع میان علم و عدالت
در رابطه با دادگاههای انقلاب در طول این مدت به حکم ضرورت و مقطعی بودن برخی از کمی ها و کاستی ها و نقطه های ضعف برطرف شود ولی در دیداری که در خدمت امام داشتیم این مسائل را مطرح کردیم که به نظر می رسد اگر مقداری از این دادگاهها را کم کنیم تا بقیه دادگاهها با کیفیت بالاتری به کارشان ادامه بدهند و به موازات افزایش مقدورات کادرهای تربیت شده کافی مجددا شعبه ها را دایر کنیم نتیجه بهتر خواهد بود که امام هم تائید کردند بنابر اسن ما با تکیه روی کیفیت بهتر و بالاتر و تکیه روی کیفیت برتر و بالاتV و تکیه به این که کمیتها باید با رعایت کیفیت بالاتر و بهتر افزایش پیدا بکند، کارمان را ادامه می دهیم.
منبع: (بهشتی از زبان بهشتی؛ ص ۱۸۲)

جمع میان علم و عدالت
انتخاب شورای عالی قضایی و حکام شرع دست ما نبود، این امر مربوط است به قانون اساسی. در قانون اساسی آمده است که سه نفر قاضی مجتهد عادل. پس باید نامزدها معلوم باشد که مجتهد هستند. کی باید تشخیص این اجتهاد را بدهد؟ ما فکر کردیم بهتر است این تشخصیص به عهده مقام رهبری باشد؛ البته ایشان چون مستقیما نمی توانستند این کار را عهده دار بشوند لذا آن را واگذار کردند به آیت الله منتظری.
آیت الله منتظری هم چون کسالت داتند واگذار کردند به آیت الله مشکینی و دو تن از دوستان فقیه دیگرمان، آقایان [آیت الله] ملکوتی و [آیت الله] راستی، قرار شد که بررسی کنند ببینند از میان حدود 60 نفر کسانی که برای این منظور نامزد شده اند چه کسانی مجتهد هستند. خوب از میان آقایان حکام شرع چون کسانی بودند که از مدرسین ح.زه علمیه هستند یا نیستند. از میان آقایان قضات دادگستری چون آنها آشنایی نداشتند، تشخیص آن مشکل بود هیات نظارت بر انتخابات هم به همه آقایانی که نامزد بودند اطلاع داد که آقایان مشکینی و ملکوتی و راستی در قم آماده هستند. در روز دوشنبه هفته قبل که هر یک از دوستان فکر می کنند حایز مقام اجتهاد و فقاهت هستند با این آقایان مذاکره و دیداری داشته باشند تا ض من مذاکره و گفتگوی علمی آنها بتوانند تشخیص بدهند که آیا در میان قضات محترم دادگستری فردی که فقیه و مجتهد باشد و صاحب فتوا باشد، در مسائل اسلامی هست یا نه.
جمع میان علم و عدالت
دادگاه انقلاب نوعی دادگاه ویژه از نوع محاکم اختصاصی تلقی نمی شود باید گفت همانطور که از اسمش مشخص است دادگاه انقلاب است. دادگاه ویژه یک وقت است که منظور از ویژه گروه خاصی است که اینجا منظور این نیست. مثل دادگاه ویژه معممین که من با آن مخالف بودم و بحمدالله لغو شد و دیگر دادگاه ویژه دوره انقلاب که همه انقلابها دادگاه انقلاب داشته اند. بنابراین دادگاه یکی از ضرورتها دوره انقلاب است یک وقت است در یک موقع عادی دادگاه ویژه درست می کنند مثل دادگاه های صنفی و امثال اینها.
چنین چیزی را نمی توانیم داشته باشیم ولی یک وقت است که در دوره انقلاب مخصوص دوره انقلاب دادگاه درست می کنند اگر می خواهید می توانید به آن دادگاه ویژه بگویید ولی آن را با دادگاه ویژه در زمان عادی اشتباه نکنید. آنچه که همه سیستم های مترقی حقوقی آن را نفی می کنند. دادگاههای اختصاصی در شرایط عادیست که ما هم آن را نفی می کنیم.
جمع میان علم و عدالت
خیلی ها پیش من آمدند و اصرار کردند و گفتند: آقا اسلام دین رحمت هم هست همه اش دین قهر نیست ما بسم الله الرحمن الرحیم درپاریم، ما کجا بسم الله القاسم الجبارین داریم؟ بیایید و رحمت به این مردم نشان دهید و عفو کنید. امام فرمود: از بس آمدند و اصرار کردند من فرمان عفو دادم و حالا می بینم که اشتباه شده است. خوب شما مردم در آن موقع چه فکر می کردید؟ آیا شما مردم، آن موقع و یا حتی امروز فکر نمی کنید که انقلاب قهرش باید تا میکروب زدایی تقریبا کامل ادامه پیدا کند، همه جراحی های لازم را در این پیکر بیمار انجام بدهد و بعد شروع به ویتامین دادن بکند؟
به مناسبت هفته قوه قضائیه؛
با اسم «اسلام» می خواهند این اسلام را در بین مردم خود مملکت، مشوّه نمایش بدهند، بد صورتش نمایش بدهند. این یک جرم بزرگی است که آنها مرتکب می شوند. ما هم اگر ساکت باشیم جرم است برای ما. باید بگوییم. باید شماها عمل کنید. کسانی که با اسم اسلام می آیند و می خواهند خرابکاری بکنند و مثلاً، یک کارهای زشتی بکنند و خلاف اسلام بکنند، بدانید اینها اسلامی نیستند، اینها ضد اسلام هستند، ضد انقلاب هستند.

چمران جمع میان تقوا و تخصص
صادق مهربانم سلام گرم برادرت را بپذیر. گرامی نامه تو را دیروز از مجلس دریافت داشتم و سعی دارم الآن توسط برادر محمد صالح برای شما بفرستم. درباره مطلب راجع به آقای صدر همانطور که می دانید سازمان امنیت شاه و سفیر پست فطرتش قدر در بیروت به جان آقای صدر افتاده اند و تحریک هایی که آدمی را ناراحت می کند. آقای صدر جوابی رسمی در رد مطالب تحریف شده می نویسند و برای شما می فرستند، همچنین مقاله خود را در روزنامه های لبنان چاپ خواهند کرد و ما عین روزنامه ها را برای شما خواهیم فرستاد. ضمناً از طرف جوانان مسلمان آمریکا مبلغ 3000 دلار برای کمک به رزمندگان فلسطینی ارسال شده بود که به رهبر آنها داده شد و خیلی تشکر کرد و حتی از نوشته ها و جزوه های فارسی شما درباره فلسطین یاد کرد و خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بود. به او گفته شد که شما در آلمان کنگره اسلامی دارید. او گفت که پیامی شخصاً برای شما تهیه خواهد کرد و یکی از نمایندگان خود را خواهد فرستاد تا در کنگره شما بخواند. بنابراین لطفاً شما خود را آماده کنید.
درباره حمید چیزهایی نوشته بودید. برداشت شما صحیح است. آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد. شریعتی را آنطور می شناسد و غیره در حالیکه از ایران پرسیدم شریعتی گفته که او را نمی شناسد. همچنین آزمایش های دیگری نیز کردم که نتیجه اش

چمران جمع میان تقوا و تخصص
وصیت می کنم به کسی که او را بیش از حد دوست می دارم! به معبود من! به معشوق من، به امام موسی صدر، کسی که او را مظهر علی می دانم، او را وارث حسین می خوانم، کسی که رمز طائفه شیعه، و افتخار آن، و نماینده هزار و چهار صد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختی، حق طلبی و بالاخره شهادت است. آری به امام موسی وصیت می کنم...
برای مرگ آماده شده ام و این امری است طبیعی که مدتهاست با آن آشنا شده ام. ولی برای اولین بار وصیت می کنم. خوشحالم که در چنین راهی به شهادت می رسم. خوشحالم که از عالم و ما فیها بریده ام. همه چیز را ترک گفته ام. علائق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره کرده ام. دنیا و ما فیها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم.
از اینکه به لبنان آمدم و پنج یا شش سال با مشکلاتی سخت دست به گریبان بوده ام، متاسف نیستم. از اینکه آمریکا را ترک گفتم، از اینکه دنیای لذات و راحت طلبی را پشت سر گذاشتم، از اینکه دنیای علم را فراموش کردم، از اینکه از همه زیبائیها و خاطره زن عزیز و فرزندان دلبندم گذشته ام، متاسف نیستم... از آن دنیای مادی و راحت طلبی گذشتم و به دنیای درد، محرومیت، رنج، شکست، اتهام، فقر و تنهایی قدم گذاشتم. با محرومیت همنشین شدم. با دردمندان و شکسته دلان هم آواز گشتم. از دنیای سرمایه داران و ستمگران گذشتم و به عالم محرومین و مظلومین و
جمهوریت به تعریف امام
حکومت اسلامی حکومتی است بر پایۀ قوانین اسلامی. در حکومت اسلامی استقلال کامل حفظ می شود. ما خواستار جمهوری اسلامی هستیم. جمهوری، فرم و شکل حکومت را تشکیل می دهد و اسلامی، یعنی محتوای آن فرم، قوانین الهی است.(صحیفه امام؛ ج 5، ص 398)

جمهوریت به تعریف امام
جمهوریت گفتمانی است که در نهایت معطوف به نفی سلطه است به همین دلیل تاکید بر آزادی مدنی (مثبت)، هم نافی آزادی لیبرالی (طبیعی و منفی) است و هم ضد جباریت فردی و ساختار توتالیتر. در حکومت جمهوری، اکثریت مردم کنترل سیاسی را اعمال می کنند، قدرت نهایی را در دست دارند و در موضوعات مهم سیاست ملی تصمیم می گیرند . لازمه چنین حکومتی آن است که هیچ کس صاحب مقام رسمی نباشد مگر آنکه مردم آزادانه او را قدرت داده باشند و قدرت او نیز در اختیار و تحت نظارت مردم باشد در جامعه جمهوری همه افراد مردم برابر و آزادند.
آن چیزی که در شعار و خواسته مردم مسلمان ایران در سال ۱۳۷۵ از برجستگی و درخشندگی خاصی برخوردار بود و می توان آن را جز سوم این شعار محسوب کرد، "جمهوری اسلامی" بود. استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" یعنی مردم استقلال و آزادی خویش و مملکت را در سایه حکومت جمهوری اسلامی جستجو می کردند و با این بیان استقرار هر نوع حکومتی با هر پیشوند و پسوندی را نفی کرده و تنها حکومتی را طلب می کنند که هم استقلال و آزادی آنان را تامین کند و هم به هویت اسلامی و دینی آنان ارزش و اقتدار بدهد و لذا حکومت جمهوری اسلامی را بعنوان جز سوم شعار اصلی و اساسی و محوری خود انتخاب کردند.

جمهوریت به تعریف امام
با چنین منطقی است که تناقض ادعایی میان اسلامیت و جمهوریت رفع می شود و اصل یکصد و هفتاد و هفت قانون اساسی که دو عنصر اسلامیت و جمهوریت را عناصر بلاتغییر نظام سیاسی موجود معرفی کرده است معنا و مفهوم منطقی پیدا می کند . اراده جمهور ملت، در جریان انقلاب نظم کهن را فرو ریخت و نظمی نو جایگزین آن ساخت . اراده ای که در نظم نوین و بر پایه قانون اساسی، سامان حیات سیاسی را رقم زد و جمهوریت خود را معطوف به اسلامیت کرد. تا زمانی که چنین اراده چنان جمهوری قوام و دوام داشته باشد قانون اساسی و اصول و محتوای اسلامیت آن تضمین حیات و بقا به خود می گیرد.
طبق اصول قانون اساسی هم ابتنا نظام سیاسی جدید و هم جریان امور و ساز و کارهای آن منبعث از منطق و روح جمهوریت است . اصول ۵۶، ۵۷، ۶، ۷ بند ۸ اصل ۳، ۱۷۷ و ... مبین همین منطق جمهوریت و مردم سالاری است. در صورت بندی جمهوری اسلامی اگر اصل جمهوریت را اصلی ما تقدم و بنیادین هم ندانیم و برای آن قائل به موضوعیت نباشیم، حداقل آن است که جمهوریت برای اسلامیت، طریقیت دارد و در این حالت نیز قوام و بقا اسلامیت از منظر امام نظام وابسته به جمهوریت آن است.
همچنان که برای تبیین رابطه دو رکن نظام، جمهوریت و اسلامیت اگر به نسبت فرم و محتوا نیز قائل باشیم آنچنان که در برخی اشارات امام خمینی هم بدان تفوه رفته است . باز هم حفظ محتوا جز با رعایت روشمندی و ساز وکارهای جمهوری
نگذارید این انقلابی که حاصل شده و این نهضتی که حاصل شده و این چیزی که ما را پیروز کرده، نگذاریم سست بشود.

مجاهد نستوه
در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی مسائل فراوانی است که بررسی آن محتاج به وقت زیاد است. آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پروندۀ این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت می دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به امریکا است، و در اینباره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است؛ و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید امریکای جهانخوار را، که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطۀ او دارند از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد می دانند. و این از اشتباهات آنها است. در هر صورت، به حسب این پرونده های قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا می زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می خورد که قرنها سر بلند نمی کرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمور
مجاهد نستوه
حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات، گفت: مرحوم محتشمی پور دوران اوج نهضت حضرت امام در درس ولایت فقیه و ارائه دکترین حضرت امام در برابر رژیم شاه و فعالیت های بنیادی اساسی، یکی از پیشگامانی بود که همواره در صف اول خدمت و مجاهدت حضور داشت و پشتوانه ای در کنار مرحوم حاج آقا مصطفی و بیت امام بود.
مجاهد نستوه
مرحوم محتشمی از معدود یاران حضرت امام است که از بدو پیروزی انقلاب، نامش در ذهن من نقش بست و او را شناختم. اولین باری که او را از نزدیک زیارت کردم صبح روز چهارم آبان سال ۱۳۶۲ بود که من به همراه چهار نفر از علاقمندان به حضرت امام از یزد به جماران آمده تا از نزدیک ایشان را دیده و دست ایشان را ببوسیم.

مجاهد نستوه
با تدبیر و نظر امام «حزب الله لبنان» توسط محتشمی پور پایه گذاری شد و در یک روند، حزب الله تشکیل شد و با مقاومت مردم لبنان پیروزی پس از سالها به دست آمد؛ پیروزی ای که افتخار جهان اسلام و اولین پیروزی اعراب در مقابل اسرائیل غاصب بود و شکست های گذشته را جبران کرد. اما متأسفانه اسرائیلی ها بعدها انتقام خود را از سید بزرگوار گرفتند و هر دو دست آقای محتشمی در جریان انفجار بسته پستی انفجاری قطع شد و همان وقت او به حق عنوان «ابوالفضل انقلاب» را به خود اختصاص داد.
قبل از عملیات فتح المبین روانه جنوب شدم. با خود عهدم کردم که تا پیروزی کامل و آزادی خاک وطن در جنوب کشور بمانم و به عهد خود ماندم و بدون حتی یک روز مرخصی تا آزادی خرمشهر در جبهه حضور داشتم. «خرمشهر آزاد شد.» خدایش بیامرزد «حسین شیخ الاسلام» که با بیماری کرونا سال گذشته به خدا پیوست، تلفن زد و گفت، «محمد جان باید سریع برگردی به لبنان بروی». گفتم اتفاقا صدام حسین کمرش شکست و باید به زودی جنگ تمام شود. حکمی برای من نوشت: «آقای سبحانی به شما مأموریت داده می شود برای همراهی نیروهای اعزامی به لبنان اعزام شوید». گفتم چشم! و سریع به سوریه رفتم.
عبادت مراتب متفاوتی را برای خود رقم می زند، گاه از ترس جهنم و گاه به طمع بهشت است و در مرتبه آخر، جهت دوستی و جلب محبت باری تعالی است که اولی را عبادت بردگان؛ دومی را عبادت بازرگانان و سومی را عبادت آزادگان خوانده اند.
حضرت امام وقتی که می خواستند بعضی از واقعیات را به مردم بگویند عده ای از متحجرین و مرتجعین، هیاهو راه می انداختند که دین از دست رفت! و حتی عده ای از آنان امام را نصیحت می کردند که با این رویه به تقدس و معنویت شما صدمه می خورد؛ اما مسالۀ مهمی که همواره امام آن را نصب العین قرار می دادند، تبیین واقعیت ها و گفتن احکام واقعی به مردم بود.