امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی نگاه ویژه ای به جایگاه مردم در حکومت اسلامی داشتند؛ نگاهی که امام را از خیل زیادی از حوزویان در این زمینه متمایز می کرد. همین امر هم باعث شد در تلفیقی بین دین و شرایط روز، نظام جمهوری اسلامی را پیشنهاد دهند که مورد استقبال مردم هم قرار گرفت و بدین وسیله نظام جمهوری اسلامی با رای مردم در ۱۲ و ۱۳ فروردین ۵۸  تاسیس شد. این در حالی بود که برخی دوستداران مذهبی امام و انقلاب از حکومت اسلامی سخن می گفتند و حکومت جمهوری چندان برای آنان ملموس نبود.

بررسی نگاه امام به نقش مردم در حکومت اسلامی نشان می دهد که برای ایشان مردم در کانون مرکزی قرار داشته و بر خلاف تحلیل برخی جریانات و افراد، امام از روی ناچاری و ضرورت تن به جمهوریت نظام ندادند. بنیانگذار جمهوری اسلامی در مقاطع مختلف چه قبل و چه بعد از انقلاب در پاسخ به پرسش هایی در مورد ماهیت نظام جمهوری اسلامی و چگونگی هم نشینی اسلام و جمهوریت سعی کردند این مفهوم را تبیین کنند.

از منظر امام، حکومت جمهوری اسلامی از رویه پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) الهام می گیرد و متکی به آرای عمومی ملت است و شکل حکومت هم با مراجعه به آرای ملت تعیین  می شود. امام در سخنانی که قبل از انقلاب ایراد کردند می فرمایند: ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی بر ملتمان بکنیم . اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم . ما تابع آرای ملت هستیم . ملت ما هر طور رای داد، ما هم از آنها تبعیت می کنیم . ما حق نداریم، خدای تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که به ملتمان چیزی را تحمیل کنیم. (صحیفه امام؛ ج ۱۱، ص ۳۴)

نکته مهمی که امام خمینی (ره) به عنوان مرجع تقلید مطرح شیعه در آن زمان و رهبر انقلاب اسلامی در این بخش از سخنان خود مورد اشاره قرار داده و در اندیشه سیاسی بحث های مهمی حول آن در جریان بوده و هنوز هم ادامه دارد. مسئله حقانیت و مقبولیت است. امام  تاکید می کنند که حتی در صورت حق دانستن خودمان اجازه نداریم خود را بر مردم تحمیل کنیم و این مردم هستند که اجازه و اختیار دارند نوع حکومت خود و کسانی که بر آن ها می خواهد حکومت کند را انتخاب کنند. امام به صراحت اعلام می کنند که اسلام اجازه نداده کسی خود را بر ملت تحمیل کند. این نکته در بیانیه های حقوق بشری با عنوان حق تعیین سرنوشت شناخته شده است.

پیوند اسلامیت و جمهوریت در اندیشه امام (ره)

با چنین منطقی است که تناقض ادعایی میان اسلامیت و جمهوریت رفع می شود و اصل یکصد و هفتاد و هفت قانون اساسی که دو عنصر اسلامیت و جمهوریت را عناصر بلاتغییر نظام سیاسی موجود معرفی کرده است معنا و مفهوم منطقی پیدا می کند . اراده جمهور ملت، در جریان انقلاب نظم کهن را فرو ریخت و نظمی نو جایگزین آن ساخت . اراده ای که در نظم نوین و بر پایه قانون اساسی، سامان حیات سیاسی را رقم زد و جمهوریت خود را معطوف به اسلامیت کرد. تا زمانی که چنین اراده چنان جمهوری قوام و دوام داشته باشد قانون اساسی و اصول و محتوای اسلامیت آن تضمین حیات و بقا به خود می گیرد.

طبق اصول قانون اساسی هم ابتنا نظام سیاسی جدید و هم جریان امور و ساز و کارهای آن منبعث از منطق و روح جمهوریت است . اصول ۵۶، ۵۷، ۶، ۷ بند ۸ اصل ۳، ۱۷۷ و ... مبین همین منطق جمهوریت و مردم سالاری است. در صورت بندی جمهوری اسلامی اگر اصل جمهوریت را اصلی ما تقدم و بنیادین هم ندانیم و برای آن قائل به موضوعیت نباشیم، حداقل آن است که جمهوریت برای اسلامیت، طریقیت دارد و در این حالت نیز قوام و بقا اسلامیت از منظر امام نظام وابسته به جمهوریت آن است.
همچنان که برای تبیین رابطه دو رکن نظام، جمهوریت و اسلامیت اگر به نسبت فرم و محتوا نیز قائل باشیم آنچنان که در برخی اشارات امام خمینی هم بدان تفوه رفته است . باز هم حفظ محتوا جز با رعایت روشمندی و ساز وکارهای جمهوریت گرایانه امکان پذیر نیست . اما همان گونه که گذشت امام خمینی کرارا و آشکارا وجه جمهوریت نظام را به همان معنا گرفته اند که در تمام جهان معروف و معمول است.

۲۵ خرداد ۱۳۵۸ یعنی چهار ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) در جمله ای تاریخی جایگاه رای مردم در نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی را مشخص می کنند: میزان رای ملت است. این نوع نگاه امام باعث شده که در اندیشه بنیانگذار انقلاب اسلامی حفظ اسلامیت نظام بدون جمهوریت امکان پذیر نباشد. نکته ای که برخی مغرضان و برخی افراد کم اطلاع فکر می کنند این دو در مقابل هم هستند و قدرت یافتن یکی در گرو تضعیف دیگری است.

 

. انتهای پیام /*