سیمین دانشور دیدار با امام را چگونه روایت کرده است؟

قرار بود اعضای کانون نویسندگان ایران برای دیدار با امام به محل اقامتشان بروند. آن روزها دیدارها در مدرسه علوی انجام می شد. سیمین دانشور هم از اعضای این کانون بود که برای ملاقات رفته بود.

عناوین مطالب خاطرات

توجه امام به صرفه جویی در امور روزانه

توجه امام به صرفه جویی در امور روزانه

مواردی از اجرای احکام اسلامی توسط حضرت امام بوده است که برای من و امثال من آموزنده بوده اند.

قانون گرایی؛ تخلف از قانون، هرگز

قانون گرایی؛ تخلف از قانون، هرگز

یادم مى‏آید در نوفل لوشاتو که بودم، عده‏اى از ایران براى زیارت امام ـ در دهه عاشوراـ‏‏به آنجا آمده بودند...

پرسش های امام درباره انرژی هسته ای

پرسش های امام درباره انرژی هسته ای

حضرت امام اول از همه پرسیدند که آن مسأله ای که شاه می گفت، انرژی خورشیدی، چیست؟ خیلی هم زیبا می پرسیدند که من همان جا یکه خوردم که مثلا امام به این ریزه کاری ها دقت دارند. آن موقع من مسأله نیروگاه های خورشیدی یا سلول های خورشیدی و آن چیزی را که تا آن روز بود خدمت شان گفتم.

اگر مى‏گفتند روح الله، پیشقدم مى‏شدم

اگر مى‏گفتند روح الله، پیشقدم مى‏شدم

«مردم گفته‏‏‏‏‏ اند عبدالکریم. به جدم اگر می‏‏ گفتند روح‏الله، من پیشقدم می ‏‏شدم.»

زنگ ساعت

زنگ ساعت

ساعت سه بعدازظهر زمانى که وقت خواب و استراحت امام است،صداى زنگى شبیه به زنگ خطر شنیده مى‏شود...

امام مسیرشان را تغییر دادند

امام مسیرشان را تغییر دادند

امام از مسیرى که براى ایشان باز کرده بودند نیامدند و تغییر مسیر داده‏اند و در لابلاى جمعیت به راه خود ادامه مى‏دهند.

چرا این همه مرکز مذهبی با هم ارتباطی ندارند

چرا این همه مرکز مذهبی با هم ارتباطی ندارند

امام در جلسه‏ای این افراد را به دور هم جمع می‏‏کنند و می‏‏گویند این همه مرکز مذهبی در تهران است اما شما با هم هیچ ارتباطی ندارید. باید جمع بشوید، تشکیلاتی را درست بکنید و با هم ارتباط داشته باشید

رژیم در منزل امام اجازه روضه نمی‏داد

رژیم در منزل امام اجازه روضه نمی‏داد

این مسأله که در همه جا روضه‏خوانی است ولی در منزل امام رژیم این اجازه را نمی‏دهد، بر من گران آمد. به همین خاطر بنده آن روز در آنجا روضه خواندم و سپس در میان جمعیت زیادی که حضور داشتند، خودم را پنهان کردم.

بگذارید براى وقتى که من از دنیا رفتم

بگذارید براى وقتى که من از دنیا رفتم

یک روز حضرت امام از طریق حاج سید احمد آقا‏‏پیغام دادند که از انجام تعمیر و تغییر ساختمان حسینیه امتناع کنید

عدم توجه به ثروت ثروتمندان

عدم توجه به ثروت ثروتمندان

چند سال قبل از انقلاب یکى از ثروتمندان اهل خمین که ثروت خیلى زیادى داشت، به قم آمده بود از من خواست آیا ممکن است من خدمت امام برسم

خدا کریم و مهربان است

خدا کریم و مهربان است

روزى حضرت امام به من فرمودند: آقاى دکتر! عالمى بود که در آخر عمر بیمار شد و کم‏‏کم بیمارى او شدت گرفت

اقبال و ادبار همه‏ى مردم، براى او یکسان بود

اقبال و ادبار همه‏ى مردم، براى او یکسان بود

امام هیچ‏گونه وابستگى به افراد و اطرافیان خود نداشتند، و ما این مطلب را به خوبى درک کرده بودیم .

ایشان خیلی واسطه می‏شود

ایشان خیلی واسطه می‏شود

بعضیها مرا واسطه می‏کردند قرض یا بیماری که داشتند از امام برای آنها پولی‏ بگیریم.

این روایت سند ندارد

این روایت سند ندارد

قبل از اینکه امام در جلسه درس قبل از ظهر بیایند هیچ‏کس را نمی‏پذیرفتند،‏ مطالعه می‏کردند و بعد به درس می‏آمدند.

به خاطر کثرت جمعیت درس را ترک کردند

به خاطر کثرت جمعیت درس را ترک کردند

در اوایل ورود امام به نجف، بنا شد شبها در منزل مطالبی را با استفاده از روایات‏ بفرمایند.

از شما توقع داشتم مرا نصیحت کنید

از شما توقع داشتم مرا نصیحت کنید

هنوز این جمله در گوش من طنین‏‏انداز است که چند‏ مرتبه فرمود: «من هم اگر چنین بودم باید شما مرا نصیحت می‏کردید».

بازرگان هم اشتباه کرده است

بازرگان هم اشتباه کرده است

منافقین سعی داشتند برای فعالیتهای خودشان از امام تأیید بگیرند

آشنایی با روح الله خمینی و تلمذ نزد وی

آشنایی با روح الله خمینی و تلمذ نزد وی

اینجانب به سال یکهزار و سیصد و بیست و سه، یعنى دو سال پس از پایان جنگ جهانى دوم براى تحصیل علوم دینیه عازم قم شدم. پاییز همان سال مرجع عالیقدر جهان تشیع آیت‏اللّه‏ العظمى آقاى بروجردى به عنوان مرجعیت به قم تشریف آورده، بساط مرجعیت و تدریس فقه و اصول پهن نمودند.

صفحه 98 از 99 < قبلی | 96 | 97 | 98 | 99