در یکى از این روزها گروه پزشکى دو دسته گل به آب مى دهند!!ساعت سه بعدازظهر زمانى که وقت خواب و استراحت امام است،صداى زنگى شبیه به زنگ خطر شنیده مىشود، از آنجا که زنگ خطردر اتاق پرستاران نصب مى باشد، مسأله براى ما خیلى با اهمیت جلوه نمى کند و بى تفاوت از آن مى گذریم؛ اما یکى از پزشکان رامى بینم که با لباس خواب به سرعت و هراسان به سمت پایین و به طرف اتاق امام سرازیر مى شود. به دنبال او پزشک دومى هم در حال
دویدن است. اولى، با اضطراب و دل نگرانى شدید و دومى، با شتاب و خنده! برایمان موضوع تعجبآور شده است. چه شده که این دو به این صورت شتابان دنبال همدیگرند؟ کمى بعد دستگیرمان مىشود
که یکى از آقایان پزشک، ساعت رومیزى شماته دار قدیمى را روى ساعت سه بعدازظهر تنظیم کرده است و چون صداى آن شبیه به صداى زنگ خطر اتاق ما مىباشد، دیگر همکارش که بی خبر از ماجرا
مى باشد، به خیال اینکه اتفاقى براى امام افتاده است، سعى مى کند
در حداقل زمان، فوراً خود را به اتاق امام برساند. پزشک دومى هم درحالى که در جریان قضایا مىباشد، ساعت را در دست گرفته است
و شتابان به دنبال همکارش مىدود تا به او بفهماند که این ساعت بوده، که زنگ زده است نه زنگ خطر! خلاصه اینکه کار ختم به خیرمىشود.
.
انتهای پیام /*