سال 1327 هجری شمسی بود. یک یا دو سال بعد به محضر درسشان شتافتم و از محضر درسشان بهره مند شدم و در درس فقه و اصول ایشان شرکت کردم و دیگر ارتباط ما مبدل شد به آشنایی و استفاه از محضرشان و بهره گیری از طرز فکرشان.
وجود امام دنیایی از عاطفه بود.
ایشان هیچ سخنی برای من و به منظور انتخاب شدن من ایراد نکرده اند.
امام تا حدی به مقررات و ضوابط بیت و دفتر خودشان احترام می گذارند که با اینکه وقت مال خودشان است امام برنامه ریزی آن را از دیگران سؤال می نمایند تا برنامه های دفتر دچار تداخل نشود.
امام نسبت به کارکنان منزلشان عاطفه و مهربانی خاصی داشتند، به نحوی که شاید هیچ فرقی بین آنها و فرزندان خودشان در اظهار محبت قایل نمی شدند.
وقتى که براى زیارت امام رضا یکى از اخلاف و فرزند زادگان مستقیم حضرت محمد (ص) به طرف مشهد حرکت کردیم، در یک اتوبوس با مردم بوسنى بودیم و فرصت داشتیم آوازهاى آنان را که بیشتر به دین تعلق داشت، بشنویم.
همسرم در سال 1989 م. (1368 هـ.ش.) به ایران آمد و به دیدار امام ـ که در آن زمان به شدت بیمار بودند ـ و سپس به زیارت امام رضا(ع) رفت و برای داشتن فرزند دعا کرد
زیارت امام هشتم(ع) آرزوی من است، لکن با وجود گرفتاریهایی که دارم و از طرفی ملاقاتهای اجتماعی، برایم امکان ندارد و نمی توانم مسافرت کنم.
شما قبل از اینکه با هر کس ملاقات کنید اول مشرف شوید به حرم مطهر ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع).
یکى از ابعاد گسترده شخصیت حضرت امام این بود که به مناجات و عبادت و ادعیه توجه ویژه داشتند
ایشان صبح ها نیم ساعت قدم می زدند. وقتش هم ساعت 9 بود. وقتی ملاقاتهایشان تمام می شد نیم ساعت پیاده روی می کردند.
در جمع نشسته بودیم که یکمرتبه دیدیم آقا به طرف آشپزخانه می روند.
از برنامه های امام قدم زدن و پیاده روی روزانه به مدّت حدود چهل دقیقه تا یک ساعت بود.
یک دفعه هم آمدند یک محله ای از خمین را گرفتند و مردم با آنها معارضه کردند و تفنگ دست گرفتند و ما هم جزء آنها بودیم که به اندازه ای که می توانستیم حرکت بکنیم.
بلافاصله اول غروب آفتاب در شب عید فطر که مى شد به من پولى پرداخت مى کردند و مى فرمودند این پول فطریه من و کسانى که نان خور من هستند و مى فرمودند که این تا فردا به فقرا داده بشود
امام پاسخ دادند: شما هر چه مردم را از ما دور کنید، ما راحت تر هستیم! وظیفه ما سبک تر و مسئولیتمان کمتر است.