عناوین مطالب خاطرات

اشتیاق دیدار

اشتیاق دیدار

حاج احمد آقا، و برخی دوستان از پاریس تلفن می کردند که امام احوال‏‎ ‎‏می پرسند. من گفتم از ایشان اجازه بگیرید به دلیل اهمیت مسائل داخل، فعلاً در تهران‏‎ ‎‏باشم؛ در حالی که به شدت مشتاق زیارت ایشان هستم.

فرازهایی از ابعاد اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و خانوادگی امام

فرازهایی از ابعاد اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و خانوادگی امام

من به عنوان پسر امام جرأت گفتن خصوصیات ایشان را ندارم، چون ایشان می گویند شما بی خود از من تعریف می کنید.

روایتی از یک مسیحی در نوفل لوشاتو

روایتی از یک مسیحی در نوفل لوشاتو

آیت‏ الله خمینی پیرمردی بود با لباس روحانی و پارچۀ سیاهی که دور سر پیچیده بود. وقتی که برای اولین بار نظرم به چهرۀ او افتاد، ضربان قلبم تندتر از قبل شد. چیزی در چهره اش بود که بیننده را به خودش جذب می کرد.

امسال از طرف مسیح برایمان هدیه فرستاده اند

امسال از طرف مسیح برایمان هدیه فرستاده اند

مردی با چند شاخه گل و یک جعبه شیرینی پشت در ایستاده بود. مرد با خوشرویی سلام کرد و گفت: «اینها را از طرف آیت الله خمینی آورده ‏ام. ایشان تولد حضرت مسیح پیغمبر(ص) را به شما تبریک گفتند و از اینکه ممکن است حضورشان در دهکده موجب زحمت شما شده باشد، عذرخواهی کردند!

صفحه 41 از 99 < قبلی | 41 | 42 | 43 | 44 | 45 | بعدی >