کتاب «میزان رأی ملت است» حاصل مقالاتی است که در قالب پاسخ به اظهارات دو استاد حوزه علمیه قم در نیمه نخست دهه 80 منتشر شده بود. گرچه در این میان دیدگاه های استاد غرویان در سال های گذشته در عرصه سیاست دچار تحولاتی شده است؛ اما هدف از بازنشر امروز این کتاب، نه مجادله دوباره، که بازخوانی و درک استدلال های امام خمینی درباره جایگاه رأی مردم و رکن جمهوریت نظام است و در این زمینه بی شک کتاب «میزان رأی ملت است» یکی از روان ترین منابعی است که در آستانه روز جمهوری اسلامی می تواند مورد مراجعه نسل جدید قرار بگیرد
در هر حال موضعی که ایشان بعد از رحلت امام اتخاذ کرده بودند، خیلی ارزشمند بود و من معتقدم که یکی از بهترین فصول زندگی ایشان عندالله همین فصل اخیر است که واقعاً راه خدا را، راه حق را و راه صحیح را متقرباً الی الله پیمودند
آزادی های شخصی پایه و شالوده حقوق و آزادی هاست. زیرا وقتی تن انسان آزادی یا تأمین نداشته باشد، استفاده از سایر حقوق و آزادی ها نیز برای او مفهومی نخواهد داشت. مثلاً وقتی شخص بازداشت یا زندانی بوده و یا اساساً امنیت شخصی نداشته باشد، برای او تمتع از آزادی کار، آزادی اجتماعات و آزادی سیاسی نیز امکان پذیر نخواهد بود
با اینکه در کشور ما در اجراى عدالت بین روحانى و غیر آن امتیازى نیست، ولى وقتى با متخلفى از روحانیت خوش سابقه یا بدسابقه برخورد شرعى و قانونى و جدى مىشود، فوراً باندها فریاد مىزنند که چه نشستهاید، جمهورى اسلامى مىخواهد آبروى روحانیت را ببرد.
همین که صدای پیروزی انقلاب اسلامی را از رادیو شنیدم به سرعت رفتم به سوی مدرسه علوی که اقامتگاه امام بود. آنجا قیامتی برپا شده بود. رفتم خدمت امام، دیدم ایشان نشستهاند توی اتاق و خانواده ما هم در خدمتشان هستند و مشغول نگاه کردن تلویزیونند...
اینطور نیست که ملت ما با ارتش مخالف باشد؛ با صاحبمنصبها، با درجهدارها، با افسرها. اینها همه برادرهاى ما هستند. ما مخالف با اینها نیستیم، ما با خونخواریها مخالفیم. قواى انتظامى باید باشد و ما آنها را با آغوش باز، برادرانه آنها را مىبوسیم...
پسر عزیزم! بارها به من گفتى که درباره تو صحبتى که دال بر تبرئه تو از این تهمتها است نکنم و این را براى اسلام و مصلحت جمهورى اسلامى گفتى؛ لکن من اگر در این ورقه بر خلاف آنچه گفتى درباره تو چیزى بگویم براى اداى تکلیف الهى است که یک نفر مسلمان یا بنده خدا براى من، مورد این همه تهمت و آزار باشد و من آنچه مىدانم درباره او نگویم.
این سیلى هاى طاقت فرسا را که مى خورى براى آن است که فرزند منى و به حسب فرهنگ غرب و شرق باید من و هر کس به من نزدیک و به ویژه تو که از هر کس نزدیکترى مورد تهمت و آزار و افتراء واقع شود. در حقیقت جرم تو این است که فرزند منى
روز جمعه 20 آذر 1360/14 صفر 1402 ه. ق، آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، مردی که عمری را در محراب عبادت و در خدمت به خلق خدا سپری کرده بود، در حالی که عازم سنگر نماز جمعه در شهر شیراز بود، در یکی از کوچه ها با انفجار بمبی توسط منافقین، به شهادت رسید
امام از دانشگاهیان انتظار دارند همچون ناظرى بصیر و آگاه، هوشمندانه و متعهدانه عملکردها و تصمیم گیریها را مدنظر داشته و با نقادى دلسوزانه خطا و لغزش احتمالى را گوشزد نمایند و همچون مشاوران و کارشناسانى امین، مساعدت خویش را از دست اندرکاران و مجریان امور دریغ ندارند.
بعد از دورۀ دوم، پنج بار دیگر مردم تهران به او رأى دادند ولى رأى هاى او براى ورود به مجلس هفتم خوانده نشد و او به طنز گفت: «من یک رأى بخودم داده بودم چرا همان یک رأى را نخواندند؟» حالا این مرد در دوره چهارمِ مجلس نماینده مردم تهران است. بسیارى از سیاستمداران انگلیسى و روسى او را به خوبى مى شناسند. چرا که چند جملۀ قصارِ او به خارج از مرزها رفته است
جامعیت امام در علوم اسلامی، تهذیب نفس، پاکی اخلاقی، شور و شوق مناجات و سلوک قلبی و شب زنده داری، زهد و اعراض از دنیا و متاع دنیا، شخصیت کم مانند-از نوع شجاعت پیامبران – اراده قاطع، بیداری سیاسی و درک زمانی، شناخت تعهد و مسئولیت، شناخت جامعه و مشکلات آن، حضور در کنار بشریت و دردها و مشکلات بشری، نفرت بیکران از ظلم و ظالم، قدرت نفس و ابراز شخصیت در برابر جباران، هوش بیکران در شناخت دسیسه ها و نیرنگ ها، قطع علاقه از هر چه غیر از حکمت و حقیقت است، اطلاع سازنده از ابعاد عملی و دستورات اقدامی اسلام، صلابت چهره، دلنشین بودن سیما و حسن هیئت ظاهر، نفوذ عمیق و خدایی نگاه- که حاکی از صدق و پاکی عمیق قلب است- و الهی بودن نیت، اینها همه (پس از مقام نیل ناپذیر پیامبران و امامان) بدان گونه که در امام خمینی (ره) است، در کمتر کسی به هم می رسد
...یکى از حرفها که هى رایج بود، مىگفتند: «ملتِ گریه»؛ براى اینکه مجالس روضه را از دستشان بگیرند. اینکه همه مجالس روضه را آن وقت تعطیل کردند، آن هم به دست کسى که خودش در مجالس روضه مىرفت و آن بازیها را در مىآورد، قضیه مجلس روضه بود یا از مجلس روضه آنها یک چیز دیگر مىفهمیدند و آن را مىخواستند از بین ببرند؟ قضیه عمامه و کلاه بود ...
در حق مجرمان و منحرفان از خدا بیخبر هم نباید از معیارهاى اسلامى و حدود و تعزیرات مقرره تجاوز گردد که آن خود نیز از نظر عدالت اسلامى جرمى است که موجب کیفر است.
امام راحل که خود اهل ورزش پیاده روی بودند در دیدارهایی که با ورزشکاران مختلف رشته های ورزشی داشتند، عموما توصیه هایی در جهت تقویت قوای عقلانی، دفاع از مملکت در برابر مخالفین، دورشدن ازافسردگی ها و پژمردگی ها ، خدمت به مملکت، مبارزه با نفس، اهتزاز پرچم جمهوری اسلامی، کسب افتخار ورزش و سربلندی، دفاع از مملکت به ورزشکاران داشتند...
... درود جهانیان و رحمت خداوند متعال بر شما اى زائران بزرگوار بیت اللَّه الحرام که از چهار سوى عالم به سوى خانه خدا، مرکز توحید و محل وحى و مقام ابراهیم و محمد، دو ابرمرد بتشکن و پرخاشگر بر مستکبرین شتافتید و خود را به مواقف کریمهاى- که در عصر وحى زمینهایى خشک و کوهسارهایى بىآب و سبزه، لکن محل هبوط ملائکة ...
ایران باید تا قطع تمام وابستگی هاى سیاسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى خود از امریکا به مبارزات قاطع خود علیه این جهانخوار بى رحم ادامه دهد؛ و بعد در صورتى که ملت بیدار و شریف ما اجازه دهد، ارتباط بسیار عادى خود را در حد سایر کشورها با امریکا برقرار مى کند.
هجرت امام خمینی(س) از عراق به پاریس روز سیزدهم مهر ماه سال 1357 اتفاق افتاد. سید احمد خمینی، فرزند امام(س) که فرانسه را به عنوان مقصد بعدی به امام پیشنهاد دادند، در نوشتاری در زمان حیات امام وقایع این سفر را تشریح کرده است.