آن چه در این بحث مطرح است، این که عراقیان چه می خواستند؟ و چرا حسین را خواندند و بدو وعده یاری دادند. سپس وی را تنها گذاشتند، تا با چنان وضع دردناکی کشته شود؟ آیا آنان که او را به نزد خود خواندند، همگی از بدعت هایی که در دین پدید آمده بود رنج می بردند؟ همه می خواستند سنت رسول زنده گردد؟ اگر چنین بود چرا نهضت پایانی چنان غم انگیز داشت؟
وظیفه داریم ما که آن چیزهایی که در این جمهوری شده است بگوییم و برسانیم به مردم. انتقاد هم داریم البته که کوتاهی شده است، آنها هم باید نوشته بشود. نمی گوییم آن را ننویسند، آن را هم بنویسند، اما انتقاد، غیر غرض وَرزی است. یک قلم است که می خواهد یک مسئله ای که فرض کنید کوچک است بزرگش کند و چند مقابلش کند. تیتر بزرگ بنویسد و بعدش هم حرفهایی که هر چی دلش می خواهد بنویسد. گاهی هم تیترها مناسب با خود موضوع نیست.
آیۀ مباهله از یک سو یکی از بالاترین فضیلت ها را برای اهلبیت علیهمالسلام، به خصوص حضرت زهرا علیهاالسلام ثابت می کند و از سوی دیگر نمودار همطرازی فاطمه علیهاالسلام با پیامبر و سایر معصومین است؛ زیرا از نحوۀ بیان آیۀ مباهله که می فرماید: «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّه عَلَی الْکٰاذِبِینَ» به دست می آید که در جریان مباهله، حضرت فاطمه با همسر و فرزندش، هم در اصل مدعا (اینکه حق با آنان است) و هم در دعوت به حق، با پیامبر اسلام شریک بوده اند؛ زیرا کلمۀ «الکاذبین» به صورت جمع آمده است و اگر طرف دعوا و دعوت تنها شخص پیامبر می بود، چنین تعبیری آورده نمی شد.
در فرودگاه هزاران نفر از برادران به استقبال من آمده بودند. به سوی منزل امام حرکت کردیم. ایشان مرا به گرمی در آغوش گرفت و روبوسی کرد. سپس در حالی که دست مرا در دست داشت خطاب به خبرنگاران فرمود: همگی استقبال از اسقف کاپوچی را مشاهده کردید. شما از دروغ هایی که مغرضین و دشمنان انقلاب اسلامی ایران پخش کرده اند تا چهره این انقلاب را دگرگون نشان دهند، اشباع شده اید.
آقای شمخانی گزارشی از کم و کیف عملیات، چگونگی حمله منافقین، طرحها و برنامه های آنها، اهدافی را که دنبال می کردند و چگونگی اطلاع ما از حمله آنها و مقابله ای که با آنها صورت گرفته بود، را خدمت حضرت امام ارائه کردند و گفتند که انتقام خون شهدای اوائل انقلاب را از آنها گرفتیم.
حضرت امام هادی _علیه السلام _ در نیمه ذی الحجة الحرام ۲۱۲ (به روایت مشهور) در نزدیکی مدینه به دنیا آمد و در سن ۸ سالگی به امامت رسید. ۴۱ سال و چند ماه زندگی با برکت آن بزرگوار که ۳۳ سال آن دوران امامت حضرتش می باشد...
فضائل و مکارم اخلاقی امام جواد (ع) به گونه ای بود که همگی حتی مخالفان و دشمنان بدان اعتراف کرده و با دیدن آن خصال برجسته ناخودآگاه مجذوب آن وجود الهی شده، زبان به مدح و ستایش می گشودند. زهد امام جواد (ع) نیز مانند دیگر فضایل ایشان نمود بسیار داشت. با اینکه مدتی در کاخ مامون زندگی می کرد و خلیفه نیز سعی داشت او را به سوی مظاهر مادی جلب کند ولی ایشان به هیچ وجه بدانها دلبستگی نداشت. امام جواد مومن را به سه نیاز واقعی اش توجه می دهد: توفیق خدایی، واعظ نفسانی و قبول نصیحت، برای هر چیزی زینتی می شمرد و از متوجه شدن انحصاری به زینت های مادی هشدار می دهد.
حضرت امام خمینی (س) می فرمایند: یک مسئولیت بسیار خطیر دارید پیش مردم، پیش ملتهای دنیا و بزرگتر اینکه پیش خدا مسئولیت دارید. چنانچه این روزنامه ها ارشاد کنند مردم را، این یک اطاعتی است بالاتر از آن اطاعت هایی که انسان گوشه خانه خودش میکند؛ و بالاتر از آن ارشادهایی است که پیشترها می کردند وغایتشان این بود که در یک مجلسی چند هزار نفری بود. ارشادی است برای یک ملت؛ ملت چند میلیونی. و اگر شما این قلمی که دستتان هست قلم ارشادی باشد، میتوانید که یک ملت را به راه راست هدایت کنید و می توانید که مردم را از انحرافات نجات بدهید. (صحیفه امام؛ ج ۱۴، ص ۳۹۸)
اصولاً در قرن اخیر یکی از اهداف استعمار غرب درایران تهاجم به ارزشهای دینی و سنتی از جمله «حجاب زن» بوده است. اقدام رضاخان علیه پوشیدگی زنان به تقلید از فرهنگ غرب نشانه عملی و خشن این تهاجم فرهنگی بود. مسأله حجاب از دیدگاههای مختلف علمی از جمله فقهی و روانشناختی قابل مطالعه و بررسی است.
تواضع مبدأش علم بالله و علم به نفس است، و غایتش خدا است یا کرامت خدا، و نتیجه و ثمره اش کمال نفسانی است. [درحالی که] تملّق، مبدأش شرک و جهل است، و غایتش نفس است، و ثمره اش خفّت و خواری و نقص و عار است.
از دیدگاه امام(س) اولین قدم در تهذیب و تزکیه نفس، خروج از انانیت است؛ زیرا وقتی که انسان منیت را از خود حذف کند، راه رسیدن به حقیقت را باز کرده است و به همین دلیل امام از کسی که پا از مرتبه انسانیت فراتر گذاشته باشد، تغبیر به: «بر بال فرشتگان قدم نهادن» نموده اند که ما آن را تقوا می خوانیم.
مسلمانان روزه دار که ماه رمضان را به روزه داری به پا داشته و از خوردن و آشامیدن و بسیاری از کارهای مباح دیگر امتناع ورزیده اند، اکنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستین روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند می طلبند، اجر و پاداشی که خود خداوند به آنان وعده داده است.