ببین، ببین باران
چه تُند میبارد!
جهان چه اسراری
درون خود دارد؟
چه حس شیرینی است
که در دلم دارم؟
در این هوای صبح
منم که میبارم!
چه راز خیسی بود
که روی من بارید؟
از آسمان، انگار
کسی مرا میدید
روباه جستی زد و برای لحظهای به سر چاه برگشت و گفت:
- ای پیر بُز نادان! اگر تو به اندازهی موهای آن ریش بلندت، عقل توی کلهات داشتی، قبل از این که راه بیرون رفتن از چاه را وارسی کنی، بیکله توی چاه نمیپریدی
مجلات دوست کودکانمجله کودک 516صفحه 27