محمد علیمحمدی
خورشید محبت
وقتی که با لبهای تشنه
بر خاک غلتیدی در آن روز
انگار چشم آسمان هم
پر شد ز اشک، از ماتم و سوز
زده بودی، حالا هم مرا از دست داده بودی، و هم تمام ملخهایت را!
پسرک، با دیدن نیش عقرب خیلی ترسید. چند قدمی عقب رفت و به عقرب خیره شد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 516صفحه 6