مجله کودک 496 صفحه 33
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 496 صفحه 33

محمدرضا یوسفی عروسی سگها صبح زود بود. خورشید خانم از لانهاش درآمده، سرش را از پشت کوهها درآورده، به اینجا و آنجا نگاه میکرد و گرمای تنش را به این و آن میداد. خانهی ننهبالا با پنجرههای رنگ به رنگش از خواب بیدار میشد. بغبغو، کبوتر سفید و کاکل به سر، بال و پر زد، از گوشهی ایوان خانه پرواز کرد، آمد و روی شاخهی درخت نشست. درخت چنار، شاخههایش را تکان داد. چند تا برگ زرد از این شاخه و آن شاخه پرپر زد، بغبغو گفت: «بغ بغ بغ، بغی بغ بغو!» یعنی «سلام، صبح بخیر!» درخت شانههایش را لرزاند، این طوری خواب از سرش پرید و گفت: «خش خش خش، خش خشی خش!» «یعنی سلام از ما، صبح شما به خیر!» قورقورو، قورباغهی باد به گلوی ننهبالا، جستی پرید به هوا، او این طوری بیدار میشد، قور و قور و قور هوار کرد تا بچههایش، شترمرغ شترمرغ در خانواده پرندهها قرار دارد اما پرواز نمیکند. شترمرغ قد بلندی به اندازه حدود سه متر دارد. پاهای این پرنده بسیار قوی است.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 496صفحه 33