مجله کودک 354 صفحه 34

سرم را می­چسبانم به در. و به آن بالا بالا بالاها نگاه می­کنم. جلوی چشمم آسمان است. آسمان آبی با ابرهای سفید. بهتر نگاه می­کنم. حالا آسمان پر است از گُل­های پنبه­ای. می­توانم اسم هر کدام را بگویم: گل سرخ پنبه­ای، گل شمعدانی پنبه­ای، گل یاس پنبه­ای... بابابزرگ اسم همه­ی آنها را به من یاد داده. باز نگاه می­کنم: وسط گل­ها یک مشت موی سفید پر پشت و پنبه­ای می­بینم. چه قدر قشنگند....! کمی پایین تر از موها دو تا چشم درشت به من نگاه می­کنند. پایین چشم­ها یک دماغ قلمبه می­بینم. زیر دماغ، سبیل­های پنبه­ای از دو طرف پایین می­روند تا به ریش­های پنبه­ای می­رسند. دنبال لب­ها می­گردم. آنها را نمی­بینم. حتماً زیر سبیل­ها قایم شده­اند. می­خندم. تسبیح را از دور گردنم درمی­آورم. آن را به بابابزرگ که از میان گل­های پنبه­ای به من «فران مریدا» صاحب پیراهن شماره 43، 18 ساله که قبلاً بازیکن تیم بارسلونا بود. قرار است امسال مریدا به تیم «رئال سوسیدا» به پیوندد.